چکیده:
اعتقاد به خاتمیت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم ی یک از مهم ترین باورهای اسلامی است
که آیات و روایات متعددی را به خود اختصاص داده است. از نظر منابع اسلامی، پیامبر اکرم تنها پیامبری است » خاتم « که از سوی خدای متعال، به لقب به معنای پایان دهندۀ انبیای الاهی ملقب
گشته است. قرآن آخرین کتاب آسمانی و اسلام نیز آخرین دینی است که از سوی خدا برای خلقش آمده است. تا فرارسیدن روز قیامت و معاد این آئین و کتاب خدا نسخ نخواهند شد و پیامبر دیگری نیز از
سوی خدا برای بشر نخواهد آمد. در کنار این اعتقاد اصیل مسلمانان، گروهی از ناباوران به خاتمیت پیامبر اکرم ازجمله بهائیان هستند که میکوشند با ارائۀ دلایلی به رد این باور بپردازند. جزوۀ رفع شبهات بهائی، یکی از منابعی است که این دلایل را ذیل سوال 15 در این جزوه دسته بندی و در هشت قسمت ارائه داده
است. هدف از مقالۀ حاضر نقد و بررسی این هشت قسمت و ارائۀ مستندات متعددی برای پاسخ به دلایلی است که نویسندگان بهائی در این زمینه بیان کرده اند. در بخش اول این مقاله، به چهار قسمت اول، ضرورت تجدید ادیان و علم نامحدود الهی، سبب جدایی بین ادیان الهی، ادعای همه مبنی بر آخرین دین دانستن دین خود، و آیۀ خاتم النبیین پرداخته شده است. بخش دوم این مقاله چهار قسمت بعدی، خاتمیت در روایات، تفاوت میان نبی و رسول، معنای باطنی بدویت و ختمیت، و تا کید قرآن بر ظهور پیامبران در
آینده را مورد مطالعه قرار داده است.
Belief in the finality of the Prophet Muhammad (P.B.U.H) is one of the most important
Islamic beliefs that has been supported by numerous Quranic Verses and Traditions
(Ahadith). According to Islamic sources, the Prophet Mohammad (peace be upon him) is
the only prophet who has been nicknamed as "Khatam"-the last - by God, the Almighty;
meaning he is the last of the divine prophets. The Quran is also the last divine book, and
Islam is the last religion revealed by God. Until the Day of Resurrection, this religion and
Book will not be abrogated, and there will be no other prophet for mankind.
Apart from this genuine Islamic belief, there are groups of disbelievers, including the
Baha'is, who try to refute this belief. The Bahais’ pamphlet entitled “Eliminating the
Doubts” is one of the sources that addressed this Issue in question 15 in eight sections.
The purpose of this article is to review those eight discussions and provide several documentation
to answer the claims of the Baha'i writers stated in this regard. In Part 1 of this
paper, the first four sections were discussed: the necessity of renewal of divine religions
and the unlimited divine knowledge, the division between divine religions, all claim their
religions as the final religion, and the verse of Khatam al-Nabi'ein. The second part of this
paper discusses the next four questions, finality in the traditions, the difference between
the Arabic wondy “Nabi” and “Rasul”, the intrinsic meaning of first and finality, and the
Qur an's emphasis on the coming of the prophets
خلاصه ماشینی:
در مقدمۀ اول، طبق آیۀ 3 سورۀ حدید، اسامی اول، آخر، ظاهر و باطن برای خداوند متعال بیان شده و در مقدمۀ دوم عنوان شده تمام پیامبران الاهی مظهر تجلی این اسامی هستند؛ اما اشکال آنجاست که این آیۀ شریفه و دیگر متون مشابه، به ظهور خداوند در تمام عرصۀ هستی اشاره میکنند و نمیتوان بخشی از عرصۀ هستی را از آن استثنا کرد، یعنی ظهور الاهی در همۀ هستی وجود دارد و اول و آخر بودن مربوط به همۀ موجودات است، اما در طی این دو مقدمه، نویسندگان فقط پیامبران را در دایرۀ این فیض پنداشتهاند؛ بنابراین باید پرسید با در نظر گرفتن نظریۀ تجلی در باور بهائی، اول و آخر بودن سایر موجودات چگونه معنا پیدا خواهد کرد؟ به عبارت دیگر این صفت فقط خاص پیامبران الاهی نیست که بتوان اولین آنها را آخرینشان و آخرین آنها را اولینشان دانست، بلکه اولین و آخرین بودن صفتی است که در همۀ مخلوقات جاری و ساری است و با این وصف، سؤال اساسی اینجاست که اولین و آخرین و خاتمیت همۀ مخلوقات به چه معناست؟ نکتۀ ششم: اگر در توضیح نظریۀ وحدت مظاهر، گفته شود که پیامبران الاهی علاوهبر اینکه همه از یک روح، جسد، امر و نفس بودهاند، صفاتی اختصاصی نظیر بدون پدر بودن حضرت مسیح یا بدون پدر و مادر بودن حضرت آدم علیهما السلام نیز داشتهاند؛ در پاسخ باید گفت اولاً، این توضیح، یک جسد و یک نفس بودن انبیاء را که در نظریۀ وحدت مظاهر مطرح است، خدشهدار میکند؛ ثانیاً، «خاتمیت» نیز بهعنوان صفتی مختص رسول گرامی اسلام قلمداد شده است.