چکیده:
برنامه هستهای جمهوری اسلامی ایران یکی از موضوعات مهم در سیاست خارجی و امنیتی ترامپ در غرب آسیا (خاورمیانه) بهشمار میرود. اگرچه گمان میرفت رویکرد تعامل با غرب و توافقنامه هستهای با گروه 1+5، موسوم به برجام، سیاست ایرانهراسی ازسوی واشنگتن را تضعیف نماید، ولی با ورود ترامپ به کاخ سفید، رویکرد تهاجمی او و افراد کابینهاش علیه برنامه هستهای ایران مجدداً در دستورکار واشنگتن قرار گرفت. دراینراستا، پرسش اصلی مقاله این است که دولت ترامپ درقبال پرونده هستهای جمهوری اسلامی ایران چه رویکردی را درپیش گرفته است؟ در پاسخ، این فرضیه مطرح است که ترامپ و دولتمردان امریکایی با بزرگنمایی و تهدیدجلوهدادن برنامه صلحآمیز هستهای ایران برای امنیت منطقه و جهان، به بهانه اینکه ایران از آن برای ساخت بمب اتمی استفاده میکند، با بهرهمندی از ابزار تهدید و فشار درراستای توقف کامل فعالیتهای هستهای ایران گام برمیدارند و دراینراستا مقابله با توان فزایندۀ موشکی و نفوذ منطقهای ایران را در صدر اهداف و سیاستهای خاورمیانهای امریکا قرار دادهاند که این خود میتواند معادلات و نظم منطقهای را درراستای اهداف و منافع واشنگتن و متحدان منطقهای آن شکل بخشد و به تضعیف قدرت و نفوذ روزافزون ایران در منطقه منجر شود. یافتههای تحقیق نشان میدهد سیاست دولت ترامپ در دستیابی به اهداف کوتاهمدت خود مثل فروپاشی اقتصادی ـ سیاسی ایران در ظرف یکسال و یا رفتن تهران به پای میز مذاکره با شرایط امریکا در نتیجۀ تحریم و فشار حداکثر اقتصادی، با شکست روبهرو شده است. برای تحلیل دادهها از روش تحلیلِ کیفی استفاده شده است.
Islamic Republic of Iran’s nuclear program is a major issue in Trump's foreign and security policy in the West Asia (the Middle East). Although it was thought that the West's attitude towards the nuclear agreement of 5+1 countries’ Joint Comprehensive Plan of Action (JCPOA) would undermine Washington's Iran-phobia policy, after Trump's entrance into the White House and his offensive measures as well as those of his cabinet members, Iran's nuclear program was again considered seriously in Washington's agenda. Hence, the main question of this study relates to the approach that Trump’s administration has taken towards the Islamic Republic of Iran's nuclear issue. In response, we hypothesize that Trump and US officials have exaggerated Iran's peaceful nuclear program to claim that it is a threat for the region and for the whole world security, resorting to the premise that Iran is using it for the construction of nuclear bombs. Making use of threatful and coercive instruments, America tries to stop the growing missile capabilities and regional influence of Iran as its main Middle East goal and policy. This, in turn, can shape regional equations and order in line with the goals and interests of Washington and its regional allies and weaken Iran's growing power and influence in the region. The findings of the study indicate that Trump administration's policy of achieving its short-term goals, such as the economic-political collapse of Iran in a year, or bringing Tehran to the negotiating table through US provisions, as a result of maximum economic sanctions and pressure, has faced failure. In this research qualitative analysis method was used for data analysis.
خلاصه ماشینی:
دراين راستا، پرسش اصلي مقاله اين است که دولت ترامپ درقبال پرونده هسته اي جمهوري اسلامي ايران چه رويکردي را درپيش گرفته است ؟ در پاسخ ، اين فرضيه مطرح است که ترامپ و دولتمردان امريکايي با بزرگ نمايي و تهديدجلوه دادن برنامه صلح آميز هسته اي ايران براي امنيت منطقه و جهان ، به بهانه اينکه ايران از آن براي ساخت بمب اتمي استفاده ميکند، با بهره مندي از ابزار تهديد و فشار درراستاي توقف کامل فعاليت هاي هسته اي ايران گام برميدارند و دراين راستا مقابله با توان فزايندٔە موشکي و نفوذ منطقه اي ايران را در صدر اهداف و سياست هاي خاورميانه اي امريکا قرار داده اند که اين خود ميتواند معادلات و نظم منطقه اي را درراستاي اهداف و منافع واشنگتن و متحدان منطقه اي آن شکل بخشد و به تضعيف قدرت و نفوذ روزافزون ايران در منطقه منجر شود.
يافته هاي تحقيق نشان ميدهد سياست دولت ترامپ در دستيابي به اهداف کوتاه مدت خود مثل فروپاشي اقتصادي ـ سياسي ايران در ظرف يک سال و يا رفتن تهران به پاي ميز مذاکره با شرايط امريکا در نتيجۀ تحريم و فشار حداکثر اقتصادي، با شکست روبه رو شده است .
بدين سان ، ترامپ در تلاش است با شکل دادن و تقويت ائتلاف هاي منطقه اي و بين المللي عليه تهران ، توازن قدرت منطقه اي را درجهت اهداف و منافع واشنگتن و شرکاي منطقه اي آن تثبيت نمايد که دراين ميان به سياست فشار حداکثري و وضع تحريم عليه ايران درراستاي محدودکردن تحرکات موشکي اين کشور و مقابله با نفوذ منطقه اي آن دست زده است .