چکیده:
سخن پیرامون چگونگی بازسازی بدن در آخرت همیشه از مباحث چالش برانگیز و مهم در میان پیروان ادیان آسمانی، متکلمان و فلاسفه دین باور بوده است. لذا هدف از انجاماین تحقیق ارائه تبیین فلسفی و کلامی از حدیث معروف به عجبالذنب است، بدین مضمون که پس از مرگ انسان همه اجزای بدن مادی از بین میرود مگر عجبالذنب که همانا آخرین مهره ستون فقرات است و از همین عضو مادی است که بدن اخروی آدمی پدید میآید. تا بتوان ازاین طریق به بیان یکی از قطعات پازل معاد جسمانی که همانا چگونگی بازسازی بدن در آخرت است، پرداخت لذا برای رسیدن به چنین مقصودی سعی شده تا از طریق روش کتابخانهای دیدگاههای متکلمانی همچون خواجه نصیرالدین طوسی، غزالی و.. و از فلاسفه به نظرات ابنسینا، ملاصدرا و... بپردازیم که نتیجه برآمده از بررسیها حاکی از قبول ظاهر محتوای حدیث مبنی برحشر بدن عنصری در قیامت از جانب متکلمان مسلمان و عدم پذیرش حدیث از سوی فلاسفهای همچون ابنسینا و نیز تاویل حدیث و توجه به باطن آن از سوی ملاصدرا است که تمام این دیدگاهها ربط وثیقی به چارچوبهای فکریشان داشته است.
The talk of how to rebuild the body in the hereafter has always been a critical and controversial issue among followers of the heavenly religions, theologians, and philosophers of religion. Therefore, the purpose of this research is to provide a philosophical and verbal explanation of the Hadith known as Ajb al-Zenb, in that after the death of man, all the components of the material body are destroyed, except that the vertebral column, which is the last vertebra of the spine, is from this member Material is the human body's afterlife. To this end, in order to express one of the parts of the puzzle of the physical resurrection, which is how to rebuild the body in the hereafter, therefore, in order to achieve such a purpose, we tried to find a way through the librarian's methodological approaches such as Khaje Nasir al-Din Tusi, Ghazali and others. And from philosophers to the views of Ibn-e-Sina, Mulla Sadra and ... The results of the studies suggest that the appearance of the content of the hadith on the elemental body movement on the Day of Judgment by Muslim theologians and the refusal of the hadith by philosophers such as Ibn Sina and It is also the interpretation of hadith and the attention to its backwardness by Mulla Sadra. All of these views have been tied to their intellectual frameworks.
خلاصه ماشینی:
در اینجا مناسب است که منظور غزالی از نفس تبیین شود تا مشخص گردد که آیا دیدگاه وی دربارة حقیقت انسان ، به نگرش فلاسفه نزدیک است یا خیر؟ ازاین رو لازم است که بگوییم از نظر غزالی نفس ، قلب و روح به یک معنا به کار میروند که همانا جوهری روحانی است (غزالی، بیتا، ج ١، ص ٩١؛ همو، ١٣٦١، ص ٢٢) با وجود اینکه از اوصاف امور جسمانی به دور است و مستقل از بدن میباشد اما امری موجود و متعلق به بدن است اما با فرا رسیدن مرگ هنگامیکه از بدن جدا شود به علت اینکه امر باقی و غیر قابل فساد است تا روز محشر انتظار پیوستن به بدن خویش را میکشد که وقوع چنین امری در شریعت نیز ذکر شده است و از طریق براهین بسیاری ثابت شده است (همان ، ص ٢٦٠؛ همو، ١٣٦١، ص ٢٧) همچنین وی به تفاوت موجود میان اقسام نفس یعنی نباتی، حیوانی و انسانی التفات داشته و روح آدمی را از نوع روح فرشتگان مجرد میداند(همو، ١٩٨٨، ص ٢٦٣؛ همو، ١٣٦٤، ص ١٦) حال با علم به این نوع نگرش میتوان پنداشت که در این زمینه وی نگاهی فیلسوفانه که نشان دهندة تأثیر افکار فیلسوفانی همچون ابـن سینا اسـت ؛ اتـخاذ کـرده است (همـو، ١٣٦١، ص ٢٥-٢٢؛ احـدی و بنیجمـالی، ١٣٩٥، ص ٣٢-٣١).
بنابراین با توجه به دیدگاه غیاث الدین منصور دشتکی دربارة معاد جسمانی، بدن اخروی و نفس میتوان پی برد که در نزد وی عجب الذنب ، امری مادی لحاظ شده است .