خلاصه ماشینی:
"او در نتیجه هفت حوزه عمل را به شرح زیر شناسایی کرد: 1-شرور 2-دهنده(تأمینکننده) 3-کمککننده 4-شاهزاده خانم(چشم انتظار پیروزی)و پدرش 5-گزارشگر 6-قهرمان 7-قهرمان دروغین در مورد اینکه شخصیتهای یک قصه چطور این اعمال را از خودشان بروز میدهند،پراپ مشاهده کرد که یا شخصیت دقیقا با عمل مربوطه هماهنگ است،یا هنگامی که در چند حوزهء عمل درگیر میشود کارکرد خود را تغییر میدهد،یا یک حوزه عمل توسط چند شخصیتبازی میشود.
تذکراتی که قبل از طرح جدول شخصیت و در طول بخشهای توضیحی کارش میدهد،بر لزوم ملاحظهء همهء این زمینهها باهم و دیدن روابط و کنش و واکنشها دلالت دارد: مثلا یادآوری کارکردهای پیچیده و تنیده از درون شخصیت در ارتباط با نقشهای کنش نامی یا نقشهای actoria ،به علاوه،هروقت که ما شخصیتی از یک نمایشنامه را بررسی میکنیم باید او را در ارتباط با نقشهای دیگر و در ارتباط با بسیاری از کارکردها و حالتهای معنایی در نظر بگیریم،بالاخره،شخص باید، همانطور که او بر سلفد در جدولش پیشنهاد میکند،پس از کار روی متن به تحقق شخصیت روی صحنه بپردازد و سطوح کارکردی و مفهومی اجرا را به مطالعهء شخصیت بیافزاید.
شخصیتهایی که به عنوان نقشهای مدون عمل میکنند،از این نظر اهمیت دارند،یعنی شخصیتهایی که به آنها در یک نمایش نقشی از قبل تعیین شده داده میشود،مثلا شخصیتهای کمدیا دلارته یا در نمایشهای ملودرام (لیدی آدلی در نقش مدون شرور، رابرت آدلی در نقش قهرمان و امثال آن)؛یا شخصیتهایی که نقش مفاهیم مجرد اجتماعی-فرهنگی دارند(مثل شخصیتهای برشت)؛ یعنی نامگذاری نقش از طریق نقاب."