چکیده:
امروزه به دلیل نقش و جایگاهی که زنان در توسعه یافتگی کشورها دارند توجه به موقعیت آنان افزایش یافته است، موقعیت اجتماعی زنان از جمله مسایلی است که از طریق آن میتوان به جایگاه برتر یا فروتر زنان در جامعه پی برد. هدف از این پژوهش، بررسی تاثیر مولفههای سیاسی- اجتماعی بر موقعیت اجتماعی زنان است. روش این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی مبتنی بر پیمایش است و اطلاعات آن با استفاده از شیوه نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای، در میان 382 نفر از زنان 35-20 سال در شهر سنندج با بهرهگیری از پرسشنامه محقق ساخته جمع آوری شده است. یافتههای توصیفی پژوهش حاکی از آنست که موقعیت اجتماعی زنان مبتنی بر مولفه های مطالعه در حد متوسط گزارش شده است. همچنین نتایج تحلیلی پژوهش نشان میدهد که متغیرهای مستقل با متغیر وابسته موقعیت اجتماعی زنان رابطه داشته اند و در مجموع حدود 51 درصد از تغییرات موقعیت اجتماعی زنان را تبیین کرده اند.
Today due to the role and position of women in the development of countries, their position has increased, the social status of women is one of the issues through which women can be identified as a higher or lower position in society. The purpose of this research is to investigate the effect of socio-political components on women's social status. The method of this descriptive study is correlation based on survey technique. Data was collected using a multi-stage cluster sampling method from 382 women aged 35-35 years old in Sanandaj using a researcher-made questionnaire. Findings of the study show that all independent variables are related to the social status. The overall conclusion of the study is that the social status of women in Sanandaj has changed, and these results confirmed the views of Inccell and Smith on the impact of education, Inglehart and Welzell on the impact of democracy and McClelland's theory on the impact of advancement on women's social status.
خلاصه ماشینی:
هم چنین در پژوهشی که توسط اینگلهارت ، نوریس و ولزل (٢٠٠٢) با عنوان برابری جنسیتی و دموکراسی در ٧٠ کشور که با تحلیل نقش تغییر نگرش جمعـی در گسـترش نهادهای دموکراتیک صورت گرفته است ، نشان میدهد اگرچه نهادهـای دموکراتیـک بسـیار قبـل تـر از نگرش برابری جنسیتی بوجود آمد و در این نقطه از تاریخ تأکید فزآینده بر برابری جنسیتی جزء مرکـزی فرایند دموکراتیزه شدن است ، اما حمایت از برابری جنسیتی تنهـا از پیامـدهـای نهـادهـای دموکراتیـک نیست ، بلکه نتیجه گسترش تغییر فرهنگی در جوامع صنعتی و تقاضای گسترده برای افزایش نهـادهـای دموکراتیک است و فرایند مدرنیزاسیون و تغییر فرهنگی باعث تشویق ظهور زنان در زندگی اجتمـاعی، و توسعه نهادهای دموکراتیک میشود.
در مجموع ، چارچوب نظری اصلی این مطالعه مبتنی بر نظریات اینگلهارت و ولـزل (١٣٨٩) در حـوزه برابری جنسیتی ناشی از تغییرات در حوزه تکنولوژی و رفاه انسانی و نظریات فمنیست هـای لیبـرال و بـه ویژه رادیکال در مورد تداوم سلطه مردسالارانه به واسطه تحقیر و ایجاد پایگاه و موقعیت اجتماعی پـایین برای زنان بهره برده است .
هم چنین نظریات مک کله لند در حوزه پیشرفت گرایی و ریسـک پـذیری بـرای تدوین فرضیه های مطالعه اهمیت خاصی داشته اند و بر این اساس ، فرضـیه هـای ذیـر در پـژوهش طـرح شدند: بین میزان ریسک پذیری و موقعیت اجتماعی زنان رابطه وجود دارد.
the status of women as a key indicator of modernity in Muslim society , A Guide, available at:http://www.