چکیده:
کمتر سپهری از زندگی فردی، اجتماعی، سیاسی، و حتی علمی است که در پی پیدایش و فراگیری اینترنت و دیگر تکنولوژیهای اطلاعاتی و ارتباطاتی دستخوش دگرگونی نشده باشد. از میان انبوه حوزههایی که از دنیای سیبرنتیک اثر پذیرفته است توجه ما در این مقاله به علوم انسانی و اجتماعی ناظر است. پرسش این است که فضای مجازی چه شرایط جدیدی برای علوم انسانی و اجتماعی فراهم کرده است، و این شرایط تا چه پایه برای رشد و توسعه و بهبود این علوم مددکار یا مشکلزا بوده است. طیف برآوردها از مثبت تا منفی گسترده است. با ظهور شبکههای اجتماعی، اکثریت گستردهای از جامعه که مصرف کنندۀ منفعل وسائط ارتباط جمعی کلاسیک بودهاند به مصرف کننده صاحب نظر یا حتی تولید کننده آماتور تبدیل شدهاند. یافتهها حاکی از این است که در این تحول، دو فرایند دمکراتیزاسیون و لیبرالیزاسیون ارتباطات، و فضای مجازی علمی، همچون زیرمجموعهای از آن، به همراه هم پیش رفتهاند. برآوردهای مثبت بیشتر به مورد نخست و برآوردهای منفی بیشتر به مورد دوم منسوب است. با رویکردی تحلیلی، در پی تقویت این ایده هستیم که، همچون در دنیای غیرمجازی، این دو همراه هماند، هرچند این مانع تلاش برای افزایش سرجمع مثبت آنها نیست.
Few spheres of personal, social, political, and even scientific life have not gone under changes after the advance of the Internet and other information and communication technologies. From the massive areas that have been influenced by the cyber world, our attention is drawn to the humanities and social sciences. The question is, what new conditions social media have created for humanities and social science, and how these conditions have served as a strengthening or weakening factor in the growth and development of these sciences. The range of estimations varies from positive to negative. With the advance of social networks, the vast majority of society, the passive consumer of classical communicational devices, has become the expressive consumer or even the amateur producer. The findings suggest that, In this evolution, two processes of democratization and liberalization of communication and science, as a part of it, have progressed together, with more positive estimates for the first case and more negative for the second one. From an analytical standpoint, we try to corroborate the idea that, as in the real world, these two are going together, although this does not mean to stop trying to increase the benefits nor reduce the defects.
خلاصه ماشینی:
داوري هاي مثبت و منفي دربارة رسانه ها و شبکه هاي اجتماعي و کارکردها و کژکارکردهاي (مفروض و واقعي) آنها، ناظر به نگاه و تمرکز پژوهشگران علوم اجتماعي و انساني در اين زمينه ، چنان که در ادبيات اخير اين حوزه ديده ميشود، شامل چهار دسته مسئله است : ١- شبکه هاي اجتماعي به عنوان سرچشمۀ تازه و شگرفي از داده ها، اطلاعات، و فرصت هاي مشاهده و تحليل ؛ ٢- شبکه هاي اجتماعي به عنوان ابزاري براي افزايش دسترسيپذيري توليدات علمي و پژوهشي و گسترش يافته ها و نظريه هاي دانشمندان و پژوهشگران به فراسوي مرزهاي جهان آکادميک ؛ ٣- شبکه هاي اجتماعي به عنوان پلتفرمهایی براي ارتباطات علمي و آکادميک (براي نمونه به اشتراکگذاري مقاله ها و دريافت بازخوردهاي بيش تر و سريع تر از شمار بيش تري از همکاران)؛ ٤- اثر مشارکت در شبکه هاي اجتماعي و قرار گرفتن در معرض رسانه هاي اجتماعي بر عملکرد آکادميک دانشجويان و پژوهشگران .
Computational Social Science پژوهشگران علوم اجتماعي و انساني را به خود مشغول داشته نقش بالقوة آن ها به عنوان ابزاري براي افزايش دسترسي پذيري توليدات علمي و پژوهشي و گسترش يافته هاي دانشمندان و پژوهشگران به فراسوي مرزهاي جهان آکادميک است .
Humanities and Social Sciences (HSS) شبکه هاي اجتماعي آکادميک ، به گونۀ شگفت انگيزي اندک است و حتي پژوهش دربارة پروفايل هاي پژوهشگران و اثرگذاري اين پروفايل ها بر ارتباطات پژوهشي، همکاري و تحقيق از آن هم کمتر است » (٢٠١٥ ,Dudas &Ward, Bejarano ).