چکیده:
پژوهش حاضر با هدف تعیین مقایسه اثربخشی روش تدریس مشارکتی و سنتی بر اشتیاق تحصیلی، خودکارآمدی تحصیلی و خودتنظیمی در دانشآموزان انجام شد. روش پژوهش، آزمایشی از نوع طرحهای پیشآزمون-پسآزمون با یک گروه آزمایش و یک گروه کنترل بود. جامعه آماری در این پژوهش، کلیه پسران دانشآموز پایه هفتم بود که در سال تحصیلی 98-1397 در ناحیه 2 شهر رشت در مدارس دولتی و غیرانتفاعی مشغول به تحصیل و طبق استعلام از اداره آموزشوپرورش تعدادشان 1320 نفر بود. گروه نمونه، 40 نفر از دانشآموزان پایه هفتم بودند، به شیوه تصادفی خوشهای انتخاب و در دو گروه (کنترل و آزمایش) جایگزین شدند. ابتدا پرسشنامههای اشتیاق تحصیلی فردریکز و همکاران (2004)، خودکارآمدی میجلی و همکاران (2000) و خودتنظیمی بوفارد (1995) برای هر دو گروه اجرا شد (پیشآزمون). سپس آزمودنیهای گروه مداخله، برنامه آموزش مشارکتی را در قالب 8 جلسه 90 دقیقهای و هفتهای یک بار دریافت کردند؛ درحالیکه گروه کنترل روش سنتی تدریس ارائه شد. پسازاین مرحله دوباره هر دو گروه با پرسشنامهی مذکور مورد ارزیابی قرار گرفتند (پسآزمون). یافتهها نشان داد که اجرای روش تدریس مشارکتی بر اشتیاق تحصیلی، تاثیر معناداری دارد (01/0>p)؛ اجرای روش تدریس مشارکتی بر خودکارآمدی، تاثیر معناداری دارد (01/0>p) و اجرای روش تدریس مشارکتی بر خودتنظیمی، تاثیر معناداری دارد (01/0>p). نتایج پژوهش نشان داد که در مقایسه بین دو روش تدریس مشارکتی و روش تدریس سنتی؛ روش تدریس مشارکتی بر اشتیاق تحصیلی، خودکارآمدی تحصیلی و خودتنظیمی در دانشآموزان اثربخش است. در روش تدریس مشارکتی فراگیران به جهت مشارکت در دسترسی به اطلاعات و محتوای آموزشی، باانگیزه و اشتیاق تحصیلی بیشتری به روند یادگیری میپردازند که منجر به ارتقاء خودکارآمدی و خودتنظیمی آنها میشود.
The purpose of this study was to compare the effectiveness of the participatory and traditional teaching methods on academic etiquette, self-efficacy and self-regulation in students. The research method was a pretest-posttest design with a test group and a control group. The statistical population of this study was all boys of the 7th grade students who studied in the 2nd district of Rasht in the academic year 98-97 in public and non-governmental schools and 1320 people were in charge of the education department. The sample group, 40 students from the 7th grade, were selected randomly in cluster sampling and replaced in two groups (control and experiment). At first, self-esteem, self-efficacy and self-control questionnaires were used for both groups (pre-test). Subjects in the intervention group received a participatory training program in the form of 8 sessions of 90 minutes and one week, while the control group received the traditional teaching method. After this stage, both groups were evaluated by a questionnaire (retest). Findings showed that the implementation of participatory teaching method has a significant effect on academic eagerness (p <0/01); implementation of participatory teaching method has a significant effect on self-efficacy (p <0.01) and the implementation of participatory teaching method on self-regulation, Has a significant effect (p <0.01).
خلاصه ماشینی:
نتایج پژوهش نشان داد که در مقایسه بین دو روش تدریس مشارکتی و روش تدریس سنتی؛ روش تدریس مشارکتی بر اشتیاق تحصیلی، خودکارآمدی تحصیلی و خودتنظیمی در دانش آموزان اثربخش است .
در این میان ، استفاده از روش یادگیری مشارکتی رویکردی نسبتاً نوین و فعال است که با استفاده از گروه های کوچک به گونه ای که دانش آموزان با یکدیگر فعالیت نموده تا یادگیری خود و سایر اعضای گروه را به حداکثر برسانند، طرح ریزی شده است (قلتاش ، ١٣٨٣).
با توجه به اینکه پایستگی تحصیلی سازه ای در ایران و حتی در عرصه جهانی است و با توجه به اینکه یکی از عوامل موفقیت هر نظام آموزش تأکید زیاد بر استفاده از روش های تدریس مانند یادگیری مشارکتی است ، لذا در این پژوهش تلاش شده است تا به این سؤال پاسخ داده شود که آیا بین اثربخشی روش تدریس مشارکتی و روش تدریس سنتی بر اشتیاق تحصیلی، خودکارآمدی تحصیلی و خودتنظیمی در دانش آموزان تفاوت معناداری وجود دارد؟ روش روش پژوهش ، نیمه آزمایشی از نوع طرح های پیش آزمون -پس آزمون با یک گروه آزمایش و یک گروه کنترل است .
A study of the academic conflict of third year high school students based on their preferred teaching style, Master's thesis, Faculty of Educational Sciences and Psychology, Ferdowsi University of Mashhad[In Persian] Linnenbrink, E.
The effect of educational technology and cognitive and metacognitive learning strategies on academic achievement and self-efficacy of agricultural students of Payame Noor University of Lorestan.