خلاصه ماشینی:
"سرانجام به پیشنهاد و تشویق پروفسور"فرناندو دولوس ریوس" Rios Fernando do los ،رئیس مرکز هنری و استاد حقوق سیاسی دانشگاه گرانادا(که دوستی آنها تا پایان عمر لورکا دوام یافت)برای تحصیل به«مرکز آزاد دانشجوئی هنر و سنن»رفت که نقطه عطفی در کارنامه زندگی او به شمار میآید.
آشنایی با سبکهای جدید هنری و ادبی چون رئالیسم و سوررئالیسم و سمبولیسم که نمایشنامههای لورکا ملهم از آنان است،در کنار سنت کهن تئاتر اسپانیا صلابتی جاودان به این آثار بخشید که آنان را جهانی کرد.
این اقدامات هرگز از یاد دولت فاشیست ژنرال فرانکو نرفت،چرا که نام "گارسیا لورکا"با«آزادی»و «آزادیخواهی»پیوند یافته بود و آنچنانکه خود در مصاحبهای اعلام کرده بود:«من هرگز، سیاستمدار نیستم،هرگز!من همانند تمام شاعران حقیقی،انسانی انقلابی هستم،اما سیاستمدار- هرگز!»15 در ماه ژوئیه 1936 درپی افزایش تشنجات سیاسی میان فاشیستها و جمهوریخواهان درگیری و کشتار از(به تصویر صفحه مراجعه شود) سرگرفته میشود.
«آنچه برای لورکا اهمیت داشت،نجات از سننی بود که زیر چشمهای خویش شکست و اضمحلالش را مشاهده میکرد و پیروزی قاطع شهامت را در برابر آن، چراکه انسانها همیشه در برابر مقتضیاتی که بر ارادهء ایشان تحمیل شده است به پای ایستاده با آن پنجه در پنجه کردهاند.
و همچنین"آلبا"که به معنای سپید و بیرنگ(رنگی که فضای سنگین خانه برناردا را پر کرده است)،همه و همه آثار لورکا را به متونی چند وجهی و دارای عمق و معنا مبدل کردهاند که حتی امکان تأویل و تفسیر آنان را در خارج از دنیای نمایش میتوان یافت."