چکیده:
یکی از خواص بارز اسطوره و حماسه راهیابی آنها به انواع ادبی است. در این میان تاثیر شاهنامه این اثر سترگ اسطوره ای ـ حماسی بر فرهنگ و ادب ایران زمین بر کسی پوشیده نیست. در این مقاله قصد داریم هر یک از کارکردهای اشارات شاهنامه ای چون مدح، مفاخره، داستان پردازی، تبیین مسائل حکمی و تعلیمی، مضامین عاشقانه و تغزّلگونه، اندیشه های خیّامی و مضامین عرفانی را در ساقینامه ها با تکیه بر چهل ساقینامه مندرج در سه تذکره "میخانه" ،"پیمانه" و "ساقینامه سرایان آذربایجان" نشان دهیم. پس از بررسی کلی این ساقینامه ها بصورت ویژه سراغ ساقینامه سروده آذربیگدلی رفته و با تکیه بر آن، تاثیر پذیری از زبان حماسی شاهنامه را بیشتر میکاویم.
One of the most prominent properties of Saghinameh is, their routing to literary types. In this meantime, Saghinameh's effect, this great mythical-heroic oeuvre on Iran's Culture and manner is not being covered to anybody. In this review, by relying on forty Saghinamehs included in three Tazkareh: "Meikhaneh", "Peimaneh" and "Azirbaijan Saghinameh composers", we purpose to demonstrate each functions of the Saghinameh allusions in Saghinamehs, such as Eulogium, Boast, Fiction, Explaining the issues of verdict and education, Romantic and lyrical themes, Khayami's thoughts and Mystical themes. After a special general review on these Saghinamehs, we refer back to Azar Bigdeli's Saghinameh, and by relying to it, derivate more its influences from Saghinameh's epical language.
خلاصه ماشینی:
خواجوی کرمانی : هــر آن گــل کــه در گلستـانی بود سمن عـــارض و دلستـانی بـــود هر آن پــاره خشــتی که بر منظـریست سـر کــیقبـادی و اسکنــدریــست (تذکرة میخانه : ص ٨٢) یادکرد خواجوی کرمانی از اشارات ملی و سامی در نکوهش دنیا و حسرت بر گذشتگان در دو مصراع بیت زیر وجود دارد؛ اما آن روح فلسفی خیام گونه ای که در مصراع اول میبینیم در مصراع دوم احساس نمیشود: کدامست جـام جم و جم کجـاست سلیمان کجا رفت و خـاتم کجاست (همان : ص ٨٠) قاسمی گنابادی میگوید: بود خشت خم فرق جمشید و کی کـــه کــردنـد در ســر خــم مــی نــه جــم ماند نی جام گیتی نمای ولـی همچنــان دیــر عالم به جـای (تذکرة پیمانه : ص ٤٢٦) اغتنام فرصت یکی از بن مایه های ساقینامه هاست که در آنها رنگ و بوی تفکرات خیامی و خوشباشیهای این جهانی دیده میشود (ملاصدرا، فیلسوف ساقینامه سرا: ص ١٠١).
مصاحب گنجوی میگوید: امروز که میخـانه به اعـزاز گشــودند خشت سر خــم مسند جمشــید نمودند (تذکرة پیمانه : ص ٥٠٠) و این بیت از والی کرمانی: می نوش که کی بود کی و ساغر جم کی شد خاک جم و ساغر جمشید شکستـند (همان : ص ٥٤٨) ٥-٥- حکایت پردازی با استفاده از شخصیتهای شاهنامه ای یکی از شیوه هایی که در ادب تعلیمی دیده میشود، این است که شاعر مفهوم موردنظر خویش را از زبان شخصیتهای ایران باستان و به عنوان سخن این بزرگان کهن مطرح میکند، حال آن که مطلب سراینده و مضمونی مشابه آنچه در اینگونه داستان وارة اندرزآمیز آمده در منابع مربوط ، ازجمله شاهنامه ، از زبان پهلوانان و شاهان دیده نمیشود تا احیانا منبعی برای این تلمیح و مضمون تصور شود(یادداشتهایی دربارة نکات و اشارات شاهنامه ای دیوان ناصرخسرو: ص ٢٠٥).