چکیده:
قدرت سیاسی در طول تاریخ اساس شکل دهی به دولتها و حکومتها در اقصی نقاط جهان بوده و هیچ نوع از فرمان روایی در تاریخ جهان بدون بهره مندی از قدرت سیاسی امکان پذیر نبوه است. بدیهی است که تاریخ ایران نیز از این قاعده عام و جهان شمول مستثنی نیست و هر حکومتی در هریک از ادوار تاریخی این سرزمین، بر مبنای نوعی از قدرت سیاسی شکل گرفته است. اما در میان حکومتهایی که در تاریخ ایران بر این کشور فرمان روایی داشتهاند، حکومت خاندان ساسانیان هم به لحاظ مدت زمامداری و هم از جهت تاثیرات بلندمتی که بر اندیشه سیاسی و الگوی فرمان روایی در کشور بر جای نهادهاند، واجد اهمیت به سزایی است که در این پژوهش به اختصار به ان پرداخته میشود.
در این مقاله به نحوه توزیع قدرت سیاسی در زمان حکومت سلسله ساسانیان در ایران از منظر حقوق عمومی پرداخته میشود. به این ترتیب که در ابتدا پس از ارائه مقدمات تحقیق، در بخش نخست به تعریف قدرت سیاسی و نیز نحوه توزیع آن که در این مورد مطالعاتی از نوع پادشاهی مطلق است، میپردازیم و سپس در بخش دوم، سلسله ساسانیان را در دو زمینه بررسی خواهیم کرد زمینه نخست، ساختار سیاسی ساسانیان است که بیانگر نحوه توزیع قدرت سیاسی در حکومت بوده است. زمینه دوم نیز، تغییر و تحولاتی میباشند که در شیوه فرمانروایی خاندان ساسانیان در گذر زمان ایجاد شده بود. به این ترتیب که تغییراتی شکلی که منجر به تحولاتی محتوایی در نحوه توزیع قدرت سیاسی در حکومت ساسانیان نیز شده بود را واکاوی خواهیم کرد. سرانجام و در پایان مقاله نیز به ارائه نتیجهگیری از پژوهش در این مورد معالاتی اقدام خواهد شد.
Political power has shaped states and governments through history as such that rulership
and sovereignty are intertwined with political power. Accordingly, the rise and
fall of several ruling dynasties in Iran in sequential courses have been interconnected
with political power. Among these dynasties, the Sassanid is a significant one due
to its longstanding continuity as well as its deep impact on Iran’s national political
thought and ruling model. From this perspective, the present research sheds light
on the political power distribution in Sassanid Iran with regard to general law. The
research provides a coherent definition of political power and its distribution with a
focus on its being an absolute sovereignty. Further, it evaluates the Sassanid era in the
two following categories; first the research assesses the political structure of Iran at
the time, then it tracks down significant changes and transformation of ruling style
within almost half of the mill
خلاصه ماشینی:
در ادوار گذشــته و زمانــي کــه حکومت هــاي پادشــاهي، عمده تريــن نــوع از نظــام حکومتــي بودنــد، قــدرت سياســي در نــزد پادشــاه متمرکــز ميشــد امــا فرآينــد جهان شــمول دموکراتيـک شـدن مناسـبات قـدرت در دوران معاصـر، منجـر بـه ايـن دسـتاورد گرديده اسـت کـه از تمرکـز قـدرت کاسـته شـده و بـه توزيـع آن در ميـان جمهـور مردمـان افـزوده ميشـود.
اگرچــه ، در برخــي از ادوار تاريخــي و در برخــي از نواحــي ميتــوان نمونه هايــي از پادشــاهي مطلــق را مثـال آورد، امـا همان هـا هـم ناگزيـر بـه ميزانـي از توزيـع قـدرت بوده انـد؛ چـون همـان قـدر کــه حکمرانــي بــراي اســتقرار مســتلزم دســت يابي بــه قــدرت سياســي اســت ، بــراي تــداوم و اسـتمرار نيـز ناگزيـر از توزيـع ايـن قـدرت ميباشـد.
کريستين ســن در اثــر گرانســنگ خــود بــا نــام «ايــران در زمــان ساســانيان » بــراي نخســتين بار اقــدام بــه بررســي رابطـۀ ميـان تشـکيلات سياسـي ساسـانيان بـا طبقـات سياسـي و اجتماعـي کـرده کـه مشـخصا نحـوه توزيـع قـدرت سياسـي ، اسـاس ايـن بررسـي را تشـکيل ميدهـد.
ممکــن اســت برخــي از کتــب و مقــالات حقوقــي در بررســي هاي خــود معمــولا در ذيــل عنــوان تاريخچــه ، مــروري مختصــر بــر پــاره اي مســائل حقوقــي ايــران ساســاني داشته باشـند، و يـا حتـي برخـي از کتبـي کـه تاريـخ حقـوق ايـران پرداخته انـد، در فصل هايـي بـه بررسـي حقوقـي حکومـت ساسـانيان نيـز پرداختـه باشـند، امـا مشـخصا موضـوع سياسـي - حقوقـي توزيـع قـدرت سياسـي، مـورد توجـه مسـتقيم و بررسـي چندانـي قـرار نگرفته اسـت .
اشــاره شــد کــه ســنخ ســلطه هــم در پادشــاهي مطلــق ساســانيان ، ســلطۀ مرتبــه اي بوده اسـت کـه بـه ايـن ترتيـب تـوازن قـوا ميـان پادشـاه و سـاير بلندپايـگان شـکل ميگرفـت و قـدرت سياسـي واجـد ويژگـي نهادينگـي نيـز ميگرديـد.