خلاصه ماشینی:
"اگرچه بحث تهوع از زبان باغثیان از متنهای نمایشی، شعار دهههای گذشته تئاتر معاصر مغرب زمین بوده،اما نمایش بدون متن یا باید از نظرگاه محتوا و ماهیت و هویت چندان غنی و مستغنی باشد و از چنان شکوه و فخامت و ترصیع برخوردار که بتواند یکسره حرفی را بیبهره از واژگان و گفتار باز گوید یا اینکه محکوم به شکست است.
*موسی خان و اسبهای دشت *نوشته:آی محمد آی محمدی *کارگردان:سهراب مغروری *بازیگران:تورج قدیرزاده،آنه،محمد عاج،یحیی محرمزاده،لیلا جرعتی،رضا شریعتی،اکبر قدیرزاده،ابو الفضل غیوری،احمد نظامی،منصور اساسی،ناصر اکبری،عبد الخالق حجازی و گروه موسیقی مختومقلی *کاری از:گروه تئاتر ذکر[وابسته به اداره ارشاد اسلامی گنبد] *محل اجرا:تالار سنگلج موسی خان،یکی از خانهای مینودشت است که با گماشتگان و مأمورانن فرنگ و مستفرنگ که تصمیم به احداث جاده در منطقه دارند مبارزه میکند.
اما تا کی باید اینگونه داوریهای تکساحتی و غیرانسانی و غیراسلامی را-هرچند زمان وقوعش در رژیم گذشته باشد،گو باشد-شاهد باشیم؟کار چندان نادرست است که گروه گنبد حتی در خبرنامه«صحنه»روایتی دیگرگونه از نمایش ارائه میدهد و از«نحوه برخورد سراسر اشتباه موسی خان»که ما در صحنه اثری از ابراز این همه اشتباه از آن ندیدیم سخن میگویند.
*کاری از:گروه آشنا اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی باختران *محل اجرا:سالن اصلی تئاتر شهر نمایشک،حکایت دردسرها و دربدریها و گرفتاریهای رزمندهای بسیجی است که در ایام مرخصی به شهر میآید و از این همه هیاهوهای رنگ به رنگ و جورواجور شهر دلتنگ میگردد:از سویی بازار ارز و بورس دلار،از دیگر سواحتکار و از جنبه و جانبی دیگر معضلات و مصایب و مضایق اقتصادی که گریبانگیر بسیجی و همسرش هست."