چکیده:
سرزمین ژاپن در طول تاریخ ردپای حضور ادیان و آیین های متفاوتی بوده است. متناسب با این سابقه کهن، ژاپن دارای پیشینه ای غنی از معماری سنتی-آیینی بوده و مفاهیم و فضاهای متفاوتی در طول زمان متناسب با این آیین ها و سنت ها شکل گرفته است؛ به گونه ای که معماری سنتی آیینی ژاپن دارای اصول تعریف شده ای در طراحی فضای معماری است. چگونگی تاثیرات تحولات در این کشورکه بعد جنگ جهانی به وجود آمده و موجب استخراج آموزه هایی برای سایر فرهنگ ها و سرزمین ها شده همواره به عنوان یکی از دغدغه ها در معماری معاصر مطرح بوده است. در این مقاله، توسعه معماری ژاپن به عنوان میراث مدرنیته مورد بررسی قرار میگیرد. دوره زمانی مورد مطالعه در این پژوهش، معماری ژاپنی پس از جهانی دوم می باشد تا از این طریق روند پیشرفت آن در طول دهه های متوالی درک شده و سهم معماران برجسته در این پیشرفت مشخص گشته و جایگاه معماری ژاپن در قرن ۲۱ معرفی گردد. روش تحقیق در این پژوهش تحلیل تطبیقی پروژه های خاص معماران ژاپنی با مفاهیم و اصول فضا سازی معماری میباشد. نتایج حاصل از بررسی تحولات در کشور ژاپن نشان دهنده شکل گیری نهضت های مهمی همچون گروه متابولیسم، نمایشگاه EXPO، گروه X، و شکل گیری ساختمان های مهم در دهه ۸۰ میلادی که در نهایت در قرن ۲۱ توانسته اند ژاپن را به کشوری که نشان دهنده کالبدی از مفاهیم پیشین معماری ژاپن است تبدیل کنند که نقش معماران برجسته در این تحولات امری جدایی ناپذیر است.
خلاصه ماشینی:
چگونگي تاثيرات تحولات در اين کشورکه بعد جنگ جهاني به وجود آمده و موجب استخراج آموزه هايي براي ساير فرهنگ ها و سرزمين ها شده همواره به عنوان يکي از دغدغه ها در معماري معاصر مطرح بوده است .
دوره زماني مورد مطالعه در اين پژوهش ، معماري ژاپني پس از جهاني دوم مي باشد تا از اين طريق روند پيشرفت آن در طول دهه هاي متوالي درک شده و سهم معماران برجسته در اين پيشرفت مشخص گشته و جايگاه معماري ژاپن در قرن ٢١ معرفي گردد.
تانگه از جمله معماراني بود که بعد از جنگ جهاني دوم و با افزايش تقاضا جهت بازسازي بناها و طراحي شهري ، ضمن توجه به ايده هاي مدرنيستي ، انديشه هاي زيبا شناختي سنتي ژاپن را نيز در طرح هاي خود لحاظ کرد ( اميرخاني و همکاران ١٣٨٧).
com ) Kenzo Tange, Tokyo Olympic National Gym, 1964 Expo70 نمايشگاه ١٩٧٠، نماد بلوغ معماري مدرن ژاپن تحت هدايت متابوليسم بود؛ و همچنين با توجه به پيوندهاي اقتصادي و سياسي پس از جنگ بين ژاپن و آسياي جنوب شرقي نيز برگزارشد.
از جمله انديشه هاي اصلي در کارهاي ماکي ، توسعه ايده هاي طراحي شهري بر پايه يکي از مفاهيم فضايي سنتي ژاپن به نام اوکو (Oku) ميباشد که توسط وي جهت ايجاد ارتباط بين بناها و فضاهاي شهري به کار گرفته شده است (٢٠٠٥,levitt ).
جمع بندي نتايج تحقيق نشان ميدهد رشد معماري ژاپن بعد از جنگ جهاني دوم با انعطاف پذيري بيشتري توسط معماران ژاپني انجام شده که توانسته اند کالبدي از مفاهيم پيشين معماري ژاپن را در آثار خود متبلور کنند.