چکیده:
جهانی گرایی یا گلوبالیسم، امروزه به ایدئولوژی های گوناگون جهانی شدن اشاره دارد. عالم سیاسی آمریکایی جوزف نای، یکی از موسسین نظریه روابط بین الملل نولیبرالیسم، استدلال کرده که منظور از گلوبالیسم هر تفسیر و توضیح جهانی است که مشخصه آن شبکه هایی از ارتباطات است که در فواصل بین قاره ای پراکنده اند؛ در حالی که منظور از جهانی شدن افزایش یا کاهش درجه گلوبالیسم است. وقتی بحث از جهانی گرایی به میان می آید منظور آن بینش و ایدئولوژی است که در ذهن وجود دارد. در جهانی گرایی ما پا را از کل های محدود مانند محلی نگری فراتر می نهیم و عرصه ی بزرگتر (جهان) را مد نظر داریم. به تعبیر مالکوم واترز، "جهانی شدن فرآیند اجتماعی ای است که در آن قیدوبندهای جغرافیایی که بر روابط اجتماعی و فرهنگی سایه افکنده است ، از بین می رود و مردم به طور فزاینده ای از کاهش این قید و بندها آگاه می شوند". اصطلاح جهانی گرایی نمایانگر گسترش دامنه کنش و واکنش انسان و اجتماعات انسانی در پهنه کره زمین است. از این رو برخی از صاحب نظران کروی شدن را برابر نهاد این واژه به مفهوم کروی است و ابعاد زندگی فردی و گروهی بشر را گستره فرهنگ، سیاست، اقتصاد و... متاثر ساخته است.
Globalism or globalism nowadays refers to different ideologies of globalization. The American political scientist Joseph Nye, a co-founder of the theory of neoliberal international relations, has argued that globalism is any interpretation of the world that is characterized by networks of communication. Scattered across intercontinental intervals, while globalization is meant to increase or decrease the degree of globalism. When it comes to globalization, it means the insights and ideologies that exist in mind. In globalism we move beyond limited entities such as localism to the larger realm. In Malcolm Waters's words, "globalization is a social process in which geographical constraints that cast a shadow on social and cultural relations are becoming increasingly aware of the decline of these constraints." The term globalism refers to the expansion of the range of human interaction and human societies across the globe. Therefore, some scholars equate sphericalism with the term 'spherical' in the sense that it has influenced the dimensions of individual and group life in the spheres of culture, politics, economics, and so on
خلاصه ماشینی:
تا حدودي نيز اين کار را با ايجاد مفهوم فرهنگ به صورت توجيه بي عدالتي هاي نظام با تلاش براي ثابت نگه داشتن آن در جهاني انجام داده ايم که بي وقفه در معرض تهديد تغيير قرار دارد»(والرشتاين ، ٣٧:١٣٧٤) جهاني گرايي: پيشرفت و گسترش جهاني و جهش تکنولوژيک دانش فني، ابزاري و صنعتي، به سان هر فرايند ديگر، يک سري فرصت هاي بس خطير و سرنوشت ساز و يک سري تهديدهاي بس خطرناک و ويران گر را فراهم کرده و فراروي جامعه جهاني، جهان اسلام و ايران اسلامي قرار داده است .
همين جريان همگرايي جهاني نيز به سان هر پديده و جريان سياسي و اجتماعي ديگر، باز فرصت ها و تهديدهاي خاص خود را در بر دارد و پيامدهاي خود را در پي خواهد داشت ؛ اما مسلم است که اين شرايط ، جهانيگرايي را از آرزو، به اميدي دست يافتني؛ از گزينه و فضيلت ، به گزير و ضرورت اجتناب ناپذير، و از آرمان دورنما، به عمل و تحقق ، سخت نزديک و نزديک تر ساخته است و ميسازد؛ فرايندي که تمام بخش ها، ارکان و نهادها و حتي نيروهاي سياسي، اقتصادي، فرهنگي جهاني، ملت ها و دولت ها را تحت تأثير و حتي تحت شعاع خود قرار داده و بيش از پيش قرار خواهد داد.