چکیده:
هدف مقاله این است که جایگاه اجتماعی مرتبط با زنان راهبه را در ادیان بودایی و مسیحیت، بررسی کند. پژوهش حاضر که از نوع توصیفی و مطالعات تاریخی است، به روش کتابخانهای انجام شده است؛ در ادیان بودایی و مسیحیت به زنانی که زهد میورزند (راهبه) و به مردان (راهب) میگویند. در واقع رهبانیت در ادیان، گونهای زهد ورزی است که به یک نحوه ی زندگی تعبیر میشود. یافتههای پژوهش نشان میدهد که، زنان بودایی در ابتدا جایگاهی نداشتند و بودا از لغزشهای اخلاقی زنان واهمه داشته است. اما با پذیرش زنان در سنگهه و ورود آنان در سلک رهبانی با کراهت و با شرایطی که اطاعت مطلق و تابعیت زنان را از راهبان مرد ایجاب میکرد موافقت کرده است؛ اما در مسیحیت در نظامهای رهبانی، راهبان، زنان را اغواگر و شیطان دانستنهاند که البته این امر بیشتر به سبب شرایط فرهنگی و اجتماعی آن زمان بوده است. اما به مرور شاهد افزایش راهبهها و صومعههای خاص زنان میباشیم تا جایی که حتی زنان رهبری صومعهها را به عهده گرفتهاند نتایج پژوهش حاکی از آن است که، نگاه جنسیتی به زن مانع اساسی بر مشارکتهای معنوی زنان در حلقههای رهبانیت شده است؛ گرچه در آغاز از ورود راهبهها به دلایل مختلف مخالفت شده است، اما با تغییر شرایط فرهنگی و اجتماعی زنان به عنوان راهبهها جایگاه اجتماعی خود را در این دو دین بزرگ یافتهاند؛ تا آنجا که شمار آنها با مردان راهب برابری کرده و حتی صومعههای خاص زنان راهب رواج یافته است.
The purpose of the present article was to investigate the social factors associated with the status of monks in Christianity and Buddhist religions. This study, which is a descriptive and historical type, was carried out using library method. In Buddhism and Christianity, the women and men who practiced asceticism were called nuns and monks respectively. In fact, monasticism in religions is a kind of asceticism which is interpreted as a way of life. The findings of the research showed that for Buddhists, women had no place, in fact, the Buddha was afraid of women’s moral slip. However, they accepted women in Sangha and allowed them with disgust to enter the monastic coterie. Of course, this permission was given after admitting all the conditions that required absolute obedience of women from men. But in Christianity, in monastic systems, the monks considered women seductive. This was more due to the social and cultural conditions of the time. But over time, the number of nuns and special monasteries increased to the point that even women . The results that sexual view to women was a major obstacle for women's spiritual participation in the monasticism rings. Although, in the beginning, the entry of nuns was opposed for various reasons, with the change of cultural and social conditions, women found their social status in these two great religions. In fact, the number of women increased to such an extent that it became equal to that of men and even the special .
خلاصه ماشینی:
در طول تاریخ ادیان بزرگ ، شاهد افرادی هستیم که تمایل به سیر مدارج روحی و متعالی داشته اند؛ گرچه غالبا این مراتب معنوی برای مردان بیشتر از زنان مورد پذیرش بوده ، اما زنانی از قشرهای گوناگون غنی و فقیر سخت بدنبال انزوا یا تارک دنیا بوده و حتی برخی جلوه های اجتماعی خود را - مادر و همسر بودن - رها و به سلک زندگی زاهدانه گرایش پیدا کرده اند.
همچنین زنان ثروتمندی بوده اند که خوشی ها و لذایذ دنیا را ترک گفته ، به آیین بودا پیوسته اند و با کمال تقوا و تقدس در زندگی رهبانی شرکت جسته اند، از جمله الومپیاس که دارایی خود را انفاق کرد و کاندیدا همسر یکی از فرماندهان رومی که از دخترش دست شست و تمام طول شب در آسیاب به کار پرداخت تا بر نفس خود غلبه کند یا پائولا از نان برجسته ای بود که سه راهبه خانه برپا ساخت (١٩٧٦ smith) جای شگفتی نیست که در ایام زهد، زنانی بودند که آماده بودند از همه ی هستی و پیوندهای خانوادگی دست بکشند و به دنبال مراقبه بروند، و در نهضت رهبانیت هم نقش داشته باشند.