چکیده:
واقعگرایی اخلاقی بدین معناست که گزارهها از اموری واقعی، ورای سلیقه و میل یا قرارداد حکایت میکنند. لیبرالیسم بهعنوان جریانی تاریخی، مکاتب و نظریههای متفاوتی را دربرمیگیرد. بررسی واقعگرایی یک دیدگاه، نسبت آن دیدگاه را با امکان ارزشسنجی براساس استدلال و دانش نمایان میسازد. برپایه این پژوهش، همه مکاتب لیبرالی، اعم از واقعگرا و غیرواقعگرا، نتیجهگرا یا وظیفهگرا و همچنین نوفضیلتگرایان، و نیز معتقدان به خردگرایی وحدتگرا و مخالفان ایشان، در حوزه خیرات معنوی، اخلاقی و خیرات اخروی، غیرواقعگرایانه عمل میکنند و ارزشگذاری را از حوزه استدلال و دانش خارج کرده و به حوزه دلخواه افراد واگذاشتهاند؛ درمقابل در خیرات دنیایی، واقعگرایان معیاری واقعی ارائه میکنند، اما غیرواقعگرایان بهلحاظ نظری ارزشگذاری را به سلیقه یا قرارداد وامیگذارند؛ هرچند همه لیبرالها در حوزه خیرات دنیایی، در عمل واقعگرایانه عمل میکنند و ارزشگذاری را براساس استدلال و دانش قرار میدهند
الواقعیة الاخلاقیة معناه أن القضایا حاکیة عن امور واقعیة بعیدا عن الأمیال او أذواق و التوافقات بین البشر. و اللیبرالیة کتیار تاریخی یشمل مدارس و نظریات مختلفة، دراسة نظریة من حیث کونها واقعیة أو لا، تبین نسبة النظریة مع امکانیة تقییمها مع الاستدلال و العلم. و فی هذه المقالة نری أن کل المدارس اللیبرالیة سواءا الواقعیة منها او غیرالواقعیة، الواجبیة او العواقبیة و أیضا القائلون باخلاق الفضیلة و العقلیون و مخالفیهم، کل هؤلاء یعملون بطریقة غیر الواقعیة فی المجال الخیرات المعنویة و الأخلاقیة و الأخرویة، فیخرجون التقییم من دائرة الاستدلال و العلم و یضعونها ضمن أذواق فردیة. و فی المقابل، فی المجال الخیرات الدنیویة الواقعیون یتبنون معیارا واقعیا، لکن غیر الواقعیین نظریا یترکون التقییم للذوق او التوافقات، رغم أن کل الیبرالیین فی مجال الخیرات الدنیویة یعملون کالواقعیین و یقومون بالتقییم علی أساس الاستدلال و العلم.
Ethical realism means that propositions tell the reality beyond taste and convention. Liberalism as a historical current encompasses different schools and theories. A study of the realist state of a view reveals the relation of that view to the possibility of value-based reasoning and knowledge. According to this study, all liberal schools, whether realistic or unrealistic, consequentialist or conservative, as well as neo-virtualist ones, as well as believers in monotheist rationalism and their opponents, in the field of spiritual, moral and hereafter charitable act unrealistically and exclude valuation from the domain of reasoning and knowledge and view it as being arbitrary. While, on the contrary, in the case of worldly charities, realists provide a realistic measure, but those other than them theoretically lend valuation to taste or convention, although all liberals in the realm of worldly charity do act realistically and base evaluation on reasoning and knowledge
خلاصه ماشینی:
برپايـه اين پژوهش ، همه مکاتب ليبرالي، اعم از واقع گرا و غيرواقـع گـرا، نتيجـه گـرا يـا وظيفه گرا و همچنين نوفضيلت گرايان ، و نيز معتقدان به خردگرايي وحدت گرا و مخالفــان ايشــان ، در حــوزه خيــرات معنــوي، اخلاقــي و خيــرات اخــروي، غيرواقع گرايانه عمل ميکنند و ارزش گذاري را از حوزه استدلال و دانش خـارج کـرده و بـه حـوزه دلخـواه افـراد واگذاشـته انـد؛ درمقابـل در خيـرات دنيـايي، واقع گرايان معياري واقعي ارائه مـيکننـد، امـا غيرواقـع گرايـان بـه لحـاظ نظـري ارزش گذاري را به سليقه يا قرارداد واميگذارند؛ هرچند همه ليبرال ها در حـوزه خيرات دنيايي، در عمل واقع گرايانه عمل مـيکننـد و ارزش گـذاري را براسـاس استدلال و دانش قرار ميدهند.
ميل با نگاه غيرواقع گرايانه به غايات در حوزه خيرات اخلاقـي و عقلاني بيان ميدارد: همين موضـوع کـه يـک فـرد انسـاني آزادانـه و از روي اختيـار چيـزي را برميگزيند، خود دليلي است بر اين موضوع که آن چيز برگزيده شده ، در نظـرش خوشايند و يا لااقل قابل تحمل است و بنابراين ، اگر بگذاريم که او هر وسـيله اي را که خودش بهتر تشخيص ميدهد، برگزيند و آن را براي تأمين مصالحي که در نظرش ارزش و اعتبار دارد به کار اندازد، به واقع براي ايجاد سـعادتش يـاري و همکاري کرده ايم (استوارت ميل ، ١٣٥٨: ٢٥٩).
ايـن سـير بـه تحديـد ارزشمندي آزادي بر مبناي امور واقعي و خارج از ميل و خواست افراد انجاميـده است ، اما در حوزه هاي ديگر از غيرواقع گرايي در ارزش ها دفاع ميکنند.
او براي چنـين ارزش هـايي کـه آزادي را ميتواند محدود کند، مثال هايي چون مساوات ، سعادت ، امنيت يا نظم را مطرح ميکند (همان : ٣٠١)؛ البته اين عناوين مبهم اند و بدون توجه بـه نگـرش و انديشه اي خاص نميتوان آنها را تبيين کرد.