چکیده:
قوّۀ خیال در فلسفۀ ابنسینا و تابعان وی، «خزانۀ» صوَری معرفی میشود که جزئی است و بهوسیلۀ حسّ مشترک ادراک شده است؛ در مقابل، صدرالمتألهین در مقام تعریف قوّۀ خیال، دو دیدگاه متفاوت، ولی منسجم و منطقی ارائه کرده که با تحلیل روششناختی وی در مباحث نفس، قابل استنتاج و توصیف است. مسئله اساسی پژوهش جاری، توصیف نظریۀ واقعی صدرالمتألهین در مسئله چیستی خیال و سپس مقایسه آن با دیدگاه رایج مشائیان، بهمنظور کشف نقاط اشتراک و افتراق حقیقی این دو دیدگاه است. یافته اصلی که براساس روش تحلیلی ـ منطقی و با تکیه بر رویآورد تحلیل گزارهای و سیستمی عبارات صدرالمتألهین در دو مقامِ «تبیین مبانی شناخت قوّۀ خیال» و «ارائه کارکردهای این قوّۀ» بهدست آمده است، حاکی از اتخاذ دو رویکرد از سوی صدرا در تعریف قوّۀ خیال است. وی در ابتدای مباحث نفسشناسی و قوای آن، تابع دیدگاه مشهور مشائیان است و پس از آن و در فرایندی تعالیگونه و با ابتنا بر امکان تشکیک در قوای نفس، دیدگاه دیگری را در بازشناسی قوه خیال ارائه میدهد. صدرالمتألهین خیال را بهمثابه نفس حیوانی و فصل حقیقی انسان در مرتبۀ حیوانیّت معرّفی میکند که خود بر قوّهانگاری هریک از مراتب سهگانۀ نفس انسانی در نظام فلسفی وی مبتنی است.
تعتبر قوة الخیال فی فلسفة ابن سینا و تلامذته خزانة للصور الجزئیة المدرکة بالحس المشترک. فی المقابل، لقد طرح صدرالمتالهین فی تعریف قوة الخیال، نظریتین مختلفتین و لکن متلائمتین مع تحلیل منهجه فی مباحث النفس. تعالج هذه المقالة توصیف نظریة صدرالمتألهین الحقیقیة فی مسألة ماهیة الخیال و ثم مقارنتها مع نظریة المشائین الرائجة، بهدف کشف نقاط الاشتراک و الافتراق بین النظریتین. و النتیجة بنائا علی منهج تحلیلی- منطقی و مع الترکیز علی تحلیل القضایا و النظم فی کلمات صدرالمتألهین فی بیان مبادئ المعرفیة لقوة الخیال و آثار هذه القوة تبین أنه یتنبی تعریفین لقوة الخیال، ففی بدایة مباحث علم النفس یتابع صدرا نظریة المشائین المشهورة و لکن بعد ذلک یطرح نظریة أخری بنائا علی التشکیک فی النفس. یری صدرا الخیال کنفس حیوانیة و فصل حقیقی للإنسان فی مرتبة الحیوانیة، و هذا بدوره مبتن علی اعتبار کل من المراتب الثلاثة للنفس قوة فی فلسفته.
The Power of Imagination in Ibn Sina and his followers` philosophy is introduced as the container of those partial forms perceived by the common sense. Sadr al-Mutuallihin, however, when defining the power of Imagination, presented two distinct, but coherent and logical, perspectives inferential and describable by his methodological analysis. The main issue of the current study is to describe Sadr al-Mutuallihin's true theory of the what of imagination and then compare it with the common Peripatetic view to discover the true commonalities and differences between these two views. The main finding, on an analytical-logical approach and the propositional and systematic analysis of Sadr al-Mutuallihin's statements in the two positions of "explaining the fundamentals of the cognition of the imagination" and "presenting the functions of this power", suggests that Sadra has adopted two approaches. At the beginning of his epistemological debates and his powers, he is subject to the famous view of the Peripatetic, and then, in a process of transcendence, with a view to the possibility of forming a self-power, offers another perspective on the recognition of the imagination. Mulla Sadra defines the imagination as the animal soul and the real species of man in the animal system, which itself is based on the three-fold power of the human soul in his philosophical system
خلاصه ماشینی:
مسئله اساسي اين جستار را ميتوان ضمن مسائل فرعي ديگري نيز بيان کـرد: آيا صدرالمتألهين در تعريف خود از خيال ، کاملا تابع ديدگاه فيلسوفان مشائي يـا اشراقي پيش از خود است ؟ آيا خيال در حکمت متعاليه معنايي واحد دارد يـا در معناي مختلف ديگري نيز به کار ميرود (اشتراک لفظ )؟ آيـا تفـاوت در عبـارات صدرالمتألهين در تعريف خيال ، نشانه روش متعاليه وي در حکمت متعاليه اسـت يا آنکه از اضطراب و دوگانگي ديدگاه وي خبر ميدهد؟ خيـال در نگـاه متعاليـۀ صدرالمتألهين و براساس مباني نفس شناسي وي چه تعريفي دارد؟ فرضيه به دست آمـده پـس از بررسـي اوليـه آن اسـت کـه صـدرالمتألهين در عبارت هاي مختلف خود، اگرچه در ابتداي مسير و در مقام تعريف ، تابع ديـدگاه مشائيان است ، در ميانۀ راه و برشماري کاربردهاي خيال ، نظريـه متعـالي و نـوين خود را ارائه ميدهد که بر تناظر قواي نفس با مراتب سه گانۀ هستي مبتني اسـت .
بررسي مواضعي که صدرالمتألهين در آنها به تعريف و تبيين کارکردهاي خيال ميپردازد، نشانه تفاوت رويکرد صدرالمتألهين در مراحل اول و سوم فلسفه ورزي وي است ؛ بدان معنا که خيال در حکمت متعاليه ، از مواردي است که وي درصدد ارائه ديدگاهي جديد و متفاوت از ديدگاه پيشينيان مشـائي يـا اشـراقي خـود در تحليل آن است ، اما با وجود اين و در ابتـداي مسـير، همـراه بـا ميـراث حکمـي مشائيان قدم برداشته ، همسان با آنها به تعريف خيال و ديگر قواي نفس حيـواني ميپردازد و گاه نيز به انتقادهايي نه چندان مبنايي اشاره ميکند، اما ديدگاه خـاص خود را در مواضعي که درصدد ارائه تعريف رايـج از قـوة خيـال اسـت ، آشـکار نمينمايد.