"چرا نباید وقتی صرف کند و مثل همیشه در آن نور سرد شمالی که همچنان از پنجرهء کارگاهش به درون میتابد،دربارهء آنها بیندیشد؟پاسخ دادن به این پرسش،آن هم به اختصار کار آسانی نیست،زیرا برای درک این نکته که چرا هنرمند،هنرمند آثار تجسمی،تحت تأثیر موقعیت جامعه قرار میگیرد،نخست باید بکوشیم ارتباط هنرمند با جامعه را تعریف کنیم و این خود کار دشواری است،بخشی به این دلیل که تاکنون چنین تعریفی ارائه نشده است. اینها از همه سو میآیند،رگباری بیوقفه از ذرههای بیشمار،و همچنانکه فرو میبارند،همچنانکه به صورت زندگی روزهای دوشنبه یا سهشنبه شکل میگیرند،تکیهء کلام به شکلی متفاوت با قدیم فرو میبارد؛لحظهء مهم،اینجان نیست،آنجاست؛طوری که اگر نویسنده،آدم آزادی بود و نه یک برده،اگر میتوانست هرچه را که خود برمیگزیند بنویسد و نه آنچه را که ملزم به نوشتن است،اگر میتوانست پایهء اثرش را بر احساس خود استوار کند نه بر اصول قراردادی، دیگر طرح کلی،کمدی،تراژدی،جذبهء عشق یا مصیبت به سیاق پذیرفته شده وجود نداشت، و چه بسا حتی یک دکمه هم روی آن دوخته نمیشد،به صورتی که خیاطهای خیابان باند استریت بر آن میدوختند."
- دریافت فایل ارجاع :
(پژوهیار,
,
,
)