چکیده:
تفاوت محیط تحول کودکان بیسرپرست با کودکان عادی، آنها را مستعد آسیبهای روانی میکند. هدف پژوهش حاضر بررسی نیمرخ روان شناختی کودکان بیسرپرست از لحاظ تجربه علایم اختلال استرس پسآسیبی، و عملکردهای شناختی و هیجانی در تکالیف نظریه ذهن بود. براین اساس از 50 کودک بیسرپرست و 50 کودک عادی درخواست شد تا مقیاس بررسی اثرات حوادث بر کودکان، آزمون نظریه ذهن و آزمون درک حالات هیجانی از طریق چشمها را تکمیل کنند. یافتههای تجزیه و تحلیل رگرسیون لوجستیک نشان داد که نشانههای نفوذ تجارب آسیبزا، اجتناب رفتاری و نقص در درک باور کاذب به صورت معنیداری دو گروه بیسرپرست و عادی را از هم متمایز میکند. بین عملکردهای نظریه ذهن و توانایی بازشناسی هیجانها در آزمون چشمها با تجربه علایم اختلال استرس پسآسیبی رابطه معکوس و معنیداری وجود داشت. به نظر میرسد تجربه اختلال استرس پسآسیبی یکی از اختلالهای شایع در بین کودکان بیسرپرست است. تاخیر در رشد ابعاد هیجانی و شناختی نظریه ذهن ممکن است در کودکان بیسرپرست ناشی از تجربه علایم اختلال استرس پسآسیبی باشد.
Orphaned children were more susceptible to mental disorder than other children due to rearing in different developmental environments. The aim of this study was to investigate psychological profile of orphans regards to post traumatic stress disorder symptoms and performance in cognitive and emotional aspects of theory of mind. We assessed 50 orphaned children and 50 non-orphan children by the children’s impact of event scale, theory of mind test and the reading the mind in the eyes task. Logistic regression showed that intrusion experience, behavioral avoidance and difficulty in understanding false belief could significantly discriminate orphans and non-orphaned children group. In addition, there were negative association between performance in theory of mind tasks, emotion recognition and severity of three main symptoms of post traumatic stress disorder among orphans and non-orphan children. It seems post-traumatic stress disorder is one of the main mental disorder among orphaned children. Furthermore, delay in the development of cognitive and emotional aspects of theory of mind performance among orphans could influenced by post traumatic stress disorder.
خلاصه ماشینی:
اين در حالي است کـه تجربـ ۀاز دسـت دادن والدين در کودکان يکي از علل اصلي اختلال استرس پس آسيبي در نظـر گرفتـه شـده اسـت و کودکاني که والدين شان را از دست مي دهند، حتي بيشتر از کودکاني که در اثر وقـوع سـوانح و بلاياي طبيعي دچار تروما شده اند، نشانه هـاي اخـتلال اسـترس پـس آسـيبي را از خـود نشـان مي دهند (بويلن ، اسپويجي و ريجينجس ٥، ٢٠١٧، موتسـيو ، ميوسـيمي ، تلـه ، دتـائي ٦، ٢٠١٧) و ممکن است برخي از علائم ساير اختلالات درونـي سـازي و بيرونـي سـازي ، پيامـد تروماهـاي دوران کودکي باشد که خود را به صورت همبودي بالاي بـين اخـتلال اسـترس پـس آسـيبي و 1.
بررسي نقش نظريۀذهن در اختلال استرس پـس آسـيبي نشـان داده اسـت کـه از طرفـي توانايي هاي نظريۀذهن در نقش يک عامل محافظـت کننـده از کودکـان در برابـر اسـترس هـاي والدين و بلاياي طبيعي و پيشگيري از آسيب هايي مانند بزهکاري و رفتـار پرخاشـگرانه عمـل مي کند (کادامورو، ورساري ، وزالي و تريفيلتـ ي ١، ٢٠١٦؛ اسـلاوتر، ايموتـا، پترسـون و هنـري ، 2 ٢٠١٥) و از سويي تجارب دورة کودکي و شيوه هاي فرزندپروري مي تواند رشد نظريۀذهـن را 3 دچار وقفه و انحراف کند (اتـل و يـاغمورلو، ٢٠١٥؛ ابـرت ، پترسـون ، اسـلاوکرو و وينـرت ، ٢٠١٧) و اين اثر احتمال دارد از طريق تأثير علائم اختلالاتي مانند اختلال استرس پـس آسـيبي باشد.
براين اساس ، هدف اين پژوهش بررسي نيمـرخ روان شـناختي کودکـان بي سرپرست از لحاظ تحول عملکردهاي نظريۀذهن و علائم اختصاصي اختلال استرس آسيبي است .