چکیده:
حق و تکلیف شرعی متوجه شخص حقیقی یا همان شخص طبیعی یعنی انسان میباشد ولی آیا شخص حقوقی که دستهای از افراد با منافع یا فعالیت مشترک یا دارای اموالی با اهداف خاص هستند نیز دارای حق و تکلیف میباشند و قانون برای آنها شخصیت مستقلی قائل است یا نه؟ در جواب به این سوال دیدگاههای متفاوتی وجود دارد ولی صحیح این است که شخص حقوقی نیز مانند شخص حقیقی میتواند موضوع حق و تکلیف باشد و شخصیت مستقلی دارد؛ این موضوع در فقه دارای سابقه و مورد توجه بوده و دلایلی برای آن وجود دارد که این پژوهش به بیان آنها میپردازد.
خلاصه ماشینی:
1 اما شخص حقوقی در اصطلاح به این معنا آمده است که زمانی شخص حقوقی پدید میآید که دستهای از افراد که منافع و فعالیت مشترک دارند یا دارای بخشی از اموال با اهداف خاص هستند کنار هم قرار بگیرند و قانون آنها را طرف حق و تکلیف بشناسند و برای آنها شخصیت مستقلی قائل گردد مانند نهادِ دولت و وقف 2 یا یک شخص حقیقی منصب و عنوانی را که برای آن شخصیت حقوقی اعتبار شده است دارا باشد مانند شخص حقوقی و امام و حاکم 3 پس با توجه به این تعریف شخص حقوقی میتواند سه مصداق داشته باشد.
3 به این ترتیب پذیرش ملکیت موضوعات غیر انسانی به معنای تایید شخصیت حقوقی مستقل آنهاست چرا که ملکیت همان طور که بیان شد نیازمند مالکی است که اهلیت تملک مملوک را داشته باشد وجود اهلیت تملک در موضوعات غیر انسانی ناشی از اعتبار جواهری، حسن، بحوث فی الفقه المعاصر، ج2، ص320.
فقه و دلایل اثبات شخصیت حقوقی 1) اطلاق لفظی ادله بیع الف) شرایط صحت تمسک به اطلاق در صورت شک در شرعیت یا جزئیت شیء در بیع برای نفی آن به عموم (أوفوا بالعقود) [مائده/1] و اطلاق (احلّ الله البیع) [بقره/275] استناد میشود، با این بیان که مراد از بیع همان طباطبایی یزدی، سید محمدکاظم، العروه الوثقی، ج 6، ص 399.
ضمن اینکه پذیرش اهلیت تملک سایر حقوق و تکالیف را نیز به دنبال دارد و از آنجا که موارد پذیرفته شده خصوصیت و ویژگی معینی ندارند که موجب استثنای آنها شده باشد میتوان نتیجه کلی گرفت که از منظر فقه، پذیرش شخصیت حقوقی مستقل در همه موضوعات غیر انسانی امکان پذیر است.