چکیده:
فناوری هستهای، در کنار کاربردهای نظامی و بازدارنده خود، دارای قابلیت استفاده صلحآمیز است و این امکان در سالهای متمادی، کانون توجه بسیاری از حقوقدانان بوده است. با روبهپایان بودن انرژیهای فسیلی، بسیاری از کشورها در پی انرژیهای جایگزین برای آن هستند که انرژی هستهای یکی از جایگزینهای مطرح در این زمینه است. افزایش تقاضا برای استفاده از انرژی هستهای و احتمال گسترش سلاحهای هستهای، نوعی تناقض را برای انتقال فناوری هستهای به کشورهای درحالتوسعه بهوجود آورده و موجب طرح بحثهای مختلفی در حقوق بینالملل شده است. مقاله پیش رو میکوشد با طرح این مسئله که انتقال فناوری صلحآمیز هستهای در حقوق بینالملل براساس کدام مبانی حقوقی اتفاق میافتد، به بررسی مقررات انپیتی و مقررات آژانس بینالمللی انرژی اتمی در زمینۀ انتقال فناوری صلحآمیز هستهای بپردازد. افزونبراین، در این مقاله، انتقال فناوری صلحآمیز هستهای از منظر حق توسعه نیز بررسی شده است. این مقاله، جایگاه انتقال فناوری صلحآمیز هستهای را در حقوق بینالملل نشان میدهد و نیز برمبنای مباحث مطرحشده در حوزۀ حقوق بینالملل توسعه، استدلالهای حقوقی انتقال فناوری صلحآمیز هستهای را تبیین، و پیشنهاد میکند که با پیگیری حرکت متوقفشدۀ پیشنویس راهنمای بینالملل انتقال فناوری، یک سند بینالمللی الزامآور در زمینۀ انتقال فناوری صلحآمیز هستهای بهدست آید.
Beside the military usage of Nuclear Technology there are some peaceful capability usage for this technology and many lawyers have put a spotlight on these capabilities.
Meanwhile, peaceful transfer of this technology is a legitimate process in order to “International Law” so the legal and juristic foundation of this issue should be explained.
In addition, through the Non-Proliferation Treaty the nuclear states have been committed to share the potential advantages of peaceful using of nuclear energy with other countries.
In spite of this commitments, there is no suitable legal sanction for “Technology Transfer” .Therefor, this paper recommending to pursuit the unfinished path for draft code of conduct on transfer of technology and also trying to depicting the capacities and challenges of transferring the peaceful nuclear technology frankly on the bases of International Law, N.P.T, IAEA rules, The right to develop and with the main question of “what is the transfer of peaceful nuclear technology legal foundation in the International Law?”
خلاصه ماشینی:
مسئله مشکل سـاز و متنـاقض در اين مورد را ميتوان اين گونه مطرح کرد که بعضي از کشـورهاي حاضـر در شـوراي حکام ، نسبت به بعضي ديگر، کمترتوسعه يافته اند و در حوزه انرژي هسـته اي چنـدان پيشرفته نيستند، اما اين مسئله را بـه ايـن شـکل مـيتـوان حـل کـرد کـه منظـور از دولت هاي هسته اي، دولت هايي هستند که تا پيش از اول ژانويه ١٩٦٧ (بند ٣ مـاده ٩ معاهده منع گسترش (٣)) به فناوري هسته اي دست پيدا کرده بودند و درواقـع ، سـلاح هسته اي ساخته اند يا آزمايش کرده اند کـه همـان پـنج کشـور داراي کرسـي دائـم در شوراي امنيت هستند (فلسفي، ١٣٧٤-١٣٧٣: ١٥-١٤) که تعهـد اصـلي بـراي انتقـال فناوري هسته اي به کشورهاي درحال توسعه به عهده آنان اسـت .
افزون بـراين ، اگرچـه ماده ٤ به همۀ کشورها براي تبادل اشاره کرده است ، امـا در رويـه بـين المللـي، پـنج دولت هسته اي داراي فناوري يادشده را متعهد به اين تعهد بين المللي ميدانند و تنهـا آن ها توانايي انتقال اين فناوري را، با رعايت تمام جنبـه هـاي امنيتـي آن ، دارنـد و بـا رجوع به پيشينۀ مذاکرات در مورد ماده ٤ به خوبي مشـخص مـيشـود کـه تعهـدات کشورهاي درحال توسعه در مقابل پنج دولت هسته اي، در راستاي عدم تـلاش بـراي دستيابي به سلاح هاي هسته اي در برابر انتقـال فنـاوري هسـته اي در جهـت اهـداف صلح آميز به اين کشورها قرار ميگيرد.