چکیده:
پس از رحلت رسول خدا(صلی الله علیه و آله)، مساله ی خلافت، مهم ترین مساله مطرح در جامعه اسلامی بود. عده ای مدعی ابتناء این جانشینی بر نصب الهی بودند؛ در مقابل جریانات فکری دیگر آهنگ دیگری نواخته و طرح های دیگری درانداختند.
پژوهش حاضر با با روش تحلیل و نقد متنی و تاریخ، کوشیده است به این سوال پاسخ دهد که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) بر حسب گزاره های تاریخی_ روایی درباره خلافت چه آموزه هایی داشته اند؟ و خلفای سهگانه چه معیارهایی؟
نتایج حاصل از این پژوهش نشان دهنده ی این است که میان سیره ی رسول خدا(ص) و رای و عمل خلفای سه گانه درباره مساله ی خلافت تفاوت عمیق وجود دارد. رسول خدا(ص) مساله خلافت را به نص الهی دانسته، درحالی که خلفای سه گانه معیارههایی همچون بیعت، استخلاف و تعیین شورایی را برای مشروعیت بخشی به خلافت خود و یکدیگر در نظر گرفتند که بعدها نیز معیار عمل اهل سنت قرار گرفتند.
After the death of the Messenger of Allah (PBUH & HP), the issue of caliphate was the most important issue in Islamic society. Some claim that this succession was the basis of the divine installation; in addition to the intellectual currents, they sang another song and made other plans. The present research has attempted to answer the question with the historical-analytical method that the Prophet (pbuh), in terms of historical propositions, had a narrative view of the caliphate? What are the three caliphs? The results of this study indicate that there is a profound difference between the viewpoint of the Prophet (pbuh) and the three caliphs about the issue of caliphate. The Prophet (pbuh) considered the caliphate to be divine, while the three caliphs considered criteria such as allegiance, subordination, and council determination to legitimize their caliphate and each other, which later became the criterion of Sunni practice.
خلاصه ماشینی:
از ايـن رو پـژوهش حاضـر تلاش ميکند فارغ از اختلافات کلامي متاخر، با رويکرد حديثي- تـاريخي و بـا اسـتفاده از منابع دست اول ، مسـاله ي جانشـيني را مـورد تامـل قـرار داده و آراء، مبـاني و ديـدگاههاي ايشان را در انتخاب خليفه رديابي نموده و به اين سوال پاسخ دهد کـه خلفـاي سـه گانـه از کدامين منبع ، مشـروعيت خـود و يکـديگر را اخـذ نمـوده و آراء و مبـاني آنهـا در انتخـاب يکديگر به خلافت چه بوده است ؟ نتايج اين تحقيق که به روش کتابخانه اي حاصل گرديد نشـانگر آن اسـت کـه آراء و مباني خلفاي سه گانه ، براي انتخاب جانشين رسول خدا (صلي الله عليه و آله ) با مباني اسلام اصيل تفاوت داشته و به نظر ميرسد اين اختلافات ريشه در مباني معرفتـي و سياسـي داشـته است .
بدين ترتيب نصوص وارد شده در کتب اصيل فريقين بر نصـب الهـي و بـه دنبـال آن ، نص بر خلافت علي(عليه السلام ) دلالت دارد و هيچ بيان صريح و حتي اشاره و کنايه اي نـه در کتاب خدا و نه در سنت و نه در سيره رسول خدا(صلي الله عليـه و آلـه ) مبنـي بـر اختيـار مردم در امر امامت ، چه از راه بيعت و چه از راه انتخاب و چـه تعيـين شـورايي خليفـه ديـده نمي شود.
( طبري، ١٤١٥: ٢١٣) ٢-١-٢- استخلاف انتخاب خليفه توسط مردم ، از جمله مباني است که خلفاي سـه گانـه بـه ويـژه شـيخين پس از رحلت رسول خدا (صلي الله عليه و آله ) براي کسـب منصـب خلافـت بـر آن تاکيـد داشته اند.