چکیده:
روششناسی علوم و مباحث تطبیقی انتقادی در این حوزه در دوره معاصر اهمیت بسیاری یافته است. از این جمله است مطالعات پیرامونی ناظر به منطق یا روش علم کلام اسلامی. مقاله حاضر بر آن است تا با نگاهی از بیرون ویژگیهای آن را، که به تعبیری از سنخ فلسفه مضاف، یعنی فلسفه روش علم کلام است، مورد بررسی قرار دهد. چنین تحقیقاتی در فراهم آوردن چارچوب نظری و نظریه مبنا و پشتیبان برای روش علم لازم بوده، در اصلاح، ارتقا، تشخیص نیازها و اقتضائات و تحقیقات پسین آن نقش آفرین است. از مهمترین ثمراتی که در گام نخست اینگونه بررسیها به دست می آید نظام مسائل این حوزه، ضرورت و اهمیت و نسبت و مناسبات آن با دیگر حوزه های معرفتی است.
Methodology of sciences and critical studies in this field have obtained special importance in the contemporary world. This case insists peripheral studies concerning the logic and methodology of Islamic theology. The present article is to look at the above mentioned subject from philosophical point of view. Therefore the research is a part of the philosophy of methodology of Islamic theology. This kind of study perform the theoretical framework and foundamental bases for the methods of disciplines, and causes betterment, advancement and cognition of the needs for the subsequent researches. Some of the most important advantages of this kind of study is to aquire the frame of problems of this field, the necessity, importance, and its relation to the other fields of knowledge..
خلاصه ماشینی:
» (مطهري، ١٣٨٢، ج ٣، ص ٥٧) با مراجعه به آثار و بحثهاي کلامي روشن ميشود که علم کلام با قدري توسعه باحث از دين و عقايد ديني است و تبيين ، اثبات و دفـع شـکوک و شـبهات مربـوط بـه آنهـا را بـر عهده دارد.
هويت معرفتي در تعيين هويت معرفتي روش علم کلام بايد روشن شـود کـه روش علـم کـلام يـک دانش است ، يا رشته و يا گرايشي از يک دانش ؟ تک تباري است يا چندتباري؟ چند رشـته - اي، فرارشته اي، بينارشته اي است يا تک رشته اي؟ در پاسخ به اين مساله توجه به نکات زير بايسته مينمايد: ١.
روش علم کلام ، شاخه و به عبارت ديگر گرايشـي از روش شناسـي علـوم دينـي و منطق فهم دين ميباشد که غالبا ناظر به حکمت نظري دين بـوده و اصـالتا يـک گـرايش از روش شناسي ديني است ؛ نه يک دانش و يا رشته مستقل علمي.
اما روش علم کلام حتي اگر با وسائط و ظرايفي متـاثر از برخـي از امور ياد شده باشد، در عين حال آنچه پيش رو دارد تعيين منابع ، فنون و شيوه هاي اکتشـاف و استنباط داراي اعتبار و وثاقت معرفتي لازم و معتبـر در ايـن حـوزه اسـت .
موضوع هر علمـي عنـوان جـامعي اسـت کـه دربرگيرنـده موضوعات مسائل آن علم (بنگريد: ابن سينا،١٤٠٤ق ، ص ١٥٥) و وحدت بخـش داده هـاي گوناگون در يک دانش و افتراق آن از ديگر دانشها است ، هرچند اين وحدت اعتبـاري، نـه ذاتي يا نوعي باشد.