چکیده:
امروزه ساماندهی و تعادل بخشی فضا از مسائل کلیدی در حوزه برنامهریزی شهری است. از آن جایی که شبکه شهری تنها مجموعهای از عناصر کالبدی نیست و نقش و اهمیت هر سکونتگاه را میزان و ابعاد ارتباطات و جریانها در یک نظام باز تعیین میکنند، شهرهای بزرگتر با جذب و تمرکز مازاد بیشتر، تسلط خویش را بر شهرهای کوچک تر اعمال میکنند. تداوم این شرایط باعث شکلگیری عدم توازن در توزیع فضایی شهرها و بروز مشکلات ناشی از ازدحام و تراکم در شهرها و تخلیه مکانهای دیگر میگردد. این مقاله بر آن است تا با بررسی و تحلیل شبکه شهری در استان مازندران راهکارهایی جهت تعادل بخشی ارائه کند. از این رو روش بکار رفته در این پژوهش توصیفی- تحلیلی است و با استفاده از مدلهای رتبه- اندازه، منحنی لورنز و ضریب آنتروپی و همچنین برای تحلیل کمی و کیفی دادههای آماری، با استفاده از نرمافزار Excel به بررسی و تحلیل شبکه شهری استان مازندران پرداخته شده است. نتایج حاصل از هر سه مدل بیانگر عدم تعادل شبکه شهری استان مازندران است و فاصله جمعیتی 4 شهر اول (ساری، بابل، آمل، قائمشهر) با شهر پنجم (بهشهر) و دیگر شهرهای استان فاحش میباشد. وجود این چهار شهر که با هم یک مگالاپولیس منطقهای را تشکیل دادهاند و تعداد زیادی شهرهای بسیار کوچک و روستا- شهرها که اختلاف جمعیتی بسیاری میان آنها است در پیرامون این قطب مهم قرار دارند که باعث عدم تعادل شبکه شهری استان مازندران شده است.
The majority of developing countries are unsatisfied with their spatial development of settlements and regional distribution of population and economic activities (Zebardast: 1383: 3). Urban system is an outcome of the contemporary urbanization whether from spatial concept i.e. the distribution of cities regarding to their size of population or from economic point of view as exchange system among different cities on the base of their basic functions. The urban network of Iran had a reasonable harmony in the past few decades but after socio-economic changes due to capitalism growth in the country and the injection of oil surplus into economy led to a concentration of capital and main infrastructures in the large cities like Tehran which consequently triggered the rapid rural-urban migration and disturbed the urban network and created imbalances in the urban hierarchical system of urban network. The northern cities of the country have specific features due to two geographical elements of mountain and sea. This region experienced a balanced growth due to its suitable climate and water resources. The increase of large number of small and intermediate urban centers especially in the decade of 1375- 1385 gave more importance to the four leading cities of the province which are Sari, Qemshahr, Babol and Amol so that about 52.5 percent of the urban population live in this area and also these four cities kept their position during the past four decades. In fact by concentration of these four regional giant cities the central Mazandaran has absorbed various socio-economic and administrative opportunities which other parts stayed quite behind such growth and development. This research by studying the urban network of the province attempted to investigate the balance of service distribution among the different urban centers and the important role of small and intermediate urban centers in the regional balanced growth of the region.
خلاصه ماشینی:
نتایج حاصل از هر سه مدل بیانگر عدم تعادل شبکه شهری استان مازندران است و فاصله جمعیتی 4 شهر اول (ساری، بابل، آمل، قائمشهر) با شهر پنجم (بهشهر) و دیگر شهرهای استان فاحش میباشد.
وجود این چهار شهر که با هم یک مگالاپولیس منطقهای را تشکیل دادهاند و تعداد زیادی شهرهای بسیار کوچک و روستا- شهرها که اختلاف جمعیتی بسیاری میان آنها است در پیرامون این قطب مهم قرار دارند که باعث عدم تعادل شبکه شهری استان مازندران شده است.
مهاجرتهای عمده از روستاها و شهرهای کوچک به سمت شهرهای بزرگ و در نتیجه تمرکز فزاینده در یک یا چند شهر عمده و به چالش کشیده شدن توسعه پایدار در مناطق کوچک، موجب گسیختگی نظام سلسله مراتب شهری در بیشتر کشورها شده است (Radstrom, 2005:6) همچنین ورود موج صنعتي شدن به كشورهاي جهان سوم از اوايل قرن بيستم منجر به افزايش توليد و درآمد و به دنبال آن تقاضا براي خدمات شهري گرديد.
نمودار رتبه اندازه شهرهای استان بیانگر اختلاف زیاد منحنی جمعیت واقعی با جمعیت تئوریک در طبقه اول جمعیتی استان یعنی 4 شهر ساری، آمل، بابل و قائمشهر میباشد و فاصله بسیار کم و در بعضی از نقاط انطباق منحنی جمعیت تئوریک و واقعی بوده که نشان از عدم تعادل در رتبههای نخستین و تعادل در رتبههای پایینی شبکه شهری در سال 1365 است.
همچنین بر اساس مدل ضریب آنتروپی میتوان نتیجه گرفت که در هر یك دوره عدم تعادل در شبکه شهری استان مازندران وجود داشته است.