چکیده:
از جمله دانشهای علوم قرآنی که در قرون اخیر مورد توجه خاورشناسان از جمله بلاشر قرار گرفته، دانش تاریخگذاری (chronology) و تعیین زمان نزول سور می باشد. مستشرقان در این زمینه روشهای متفاوتی را ارایه نمودهاند؛ یکی از معروفترین روشها، روش طبقهبندی چهار دورهای سور میباشد که براساس سه دورهی مکی و یک دورهی مدنی ابتنا میشود. رژیس بلاشر (Regis Blachere) آخرین خاورشناسی است که در دورهی معاصر به چنین طبقهبندی گرایش یافته است. از همین رو، نقد و بررسی دستاوردهای وی میتواند از ارزش علمی بیشتری برخوردار باشد.
این مستشرق فرانسوی پیرو سایر خاورشناسان، با تصور اینکه قرآن یک کتاب ادبی و اثر خود پیامبر است، سعی نموده تا با استفاده از شاخصهای سبکشناسی نظیر مضمون آیات و سور، دوره نزول هر سوره را مشخص نماید؛ بدین معنا که سور هر طبقه مشتمل بر موضوعات خاصی میباشد. بنابراین با مشخص نمودن محدودهی موضوعات، میتوان دورهی نزول هر سوره را تعیین نمود.
در نهایت با بررسی مشخص میشود که تاریخگذاری به کمک هر مضمونی امکانپذیر نیست و تنها مضامینی که به وقایع تاریخدار اشاره دارند، در تاریخگذاری اعتبار دارند. این مقاله بر آن است تا تاریخگذاری بلاشر را بر اساس شاخص نوع مضامین به تفصیل مورد نقد و بررسی قرار دهد.
One of the new Quranic fields which become so important in scholar mind's such as Blusher is chronology. There are lots of methods in this regard. One of the most important methods is built on three periods in Mecca and one period in medina by Blusher. Nowadays Regis Blusher is the last Middle East expert who likes this field. Therefore, critic on his achievement is more valuable. This expert like the others believe that Quran is a literary work and written by prophet try to use stylistic of theme And Chapter, to determine these periods. These periods include especial subject and through it, we can make a period for them. At last we come up to this point that it's impossible to making periods by any index.