چکیده:
با توجه به نفوذ چشمگیر مائوتسه دانگ و دنگ شیائوپینگ در دوره رهبریشان بر جمهوری خلق چین، باورها و نظریهها و برداشتهایشان از محیط عینی بینالمللی تأثیری گسترده بر زوایای مختلف حیات و رفتار سیاسی چین داشته است. این مقاله بر آثار و نتایج اقتصادی باورها و برداشتهای مائوتسه دانگ و دنگ شیائوپینگ از محیط عینی بینالمللی متمرکز است و با روش تبیینی و از چشمانداز رهیافت نظری، برداشت و سوبرداشت در سیاست بینالملل رابرت جرویس به بررسی این فرضیه پرداخته است که برداشتها و سوبرداشتهای مائوتسه دانگ و دنگ شیائوپینگ در دورههای رهبریشان بر جمهوری خلق چین، تأثیر تعیین کنندهای بر سیاستگذاریهای اقتصادی این کشور داشته است به طوری که برداشتهای مائوتسه دانگ به سیاستهای اقتصادی کمونیستی و برداشتهای دنگ شیائوپینگ به سیاست بازگشایی و رفورمهای اقتصادی منجر شده که آثار و نتایج متفاوت اقتصادی برای چین به بار آورده است. یافتههای مقاله نشان میدهد که برداشتهای دنگ شیائوپینگ از محیط عینی بینالمللی عامل تعیین کنندهای در تمرکز چین بر ارتقای استانداردهای زندگی شهروندان و ظهور اقتصادی و نظامی جمهوری خلق چین است که سبب کاهش چشمگیر فقر، افزایش ثروت، قدرت و تقویت امنیت ملی چین شده است.
Given the significant influence of Mao Zedong and Deng Xiaoping during their leadership in the People's Republic of China, their strategic beliefs and theories and perceptions of the objective international environment have had a profound impact on different aspects of Chinese political life and behavior. This article focuses on the economic implications and implications of Mao Zedong and Deng Xiaoping's international objective environment and explores the hypothesis that our conceptions are explored through the perspective of the theoretical, conceptual, and empirical approach to Robert Jervis's international politics. Dong and Deng Xiaoping during their leadership in the People's Republic of China have had a decisive influence on the economic policies of the People's Republic of China, with Mao Zedong's conceptions of Communist economic policies and Deng Xiaoping's perceptions leading to reopening policy and economic reforms. That has had different economic implications for China. The findings of the article show that Deng Xiaoping's perceptions of the international objective environment are a determining factor in China's focus on improving living standards for citizens and the economic and military emergence of the People's Republic of China, which has significantly reduced poverty, increased wealth, strength and strengthened China's national security.
خلاصه ماشینی:
آثار اقتصادي برداشت و سوء برداشت رهبران چين ؛ بررسي تطبيقي دوره مائو تسه دانگ و دنگ شيائوپينگ 1 سجاد بهرامي مقدم دريافت : ١٣٩٧/٨/١٤- پذيرش : ١٣٩٧/١٢/٨ چکيده باتوجه به نفوذچشمگيرمائوتسـه دانـگ ودنـگ شـيائوپينگ دردوره رهبريشـان بـر جمهوريخلق چين ،باورهاونظريه هاوبرداشت هايشان ازمحيط عينيبـين المللـيتـأثيري گسترده برزوايايمختلف حيات ورفتارسياسيچين داشته است .
علاوه برآن تفاوت هاي چين بـوِيژه درزمينـه دسـتاوردهاياقتصـاديدردودوره رهبـري مائوتسه دانگ ودنگ شيائوپينگ به گونه اي است که ميتوان براسـاس آن تـاريخ اقتصـادي جمهوريخلق چين راتقسيم بنديکرد.
بطوريکه درطول دوره رهبريمائو،اقتصـادچـين بـر اساس شاخص هاي کليدييک اقتصادضعيف محسوب ميشداماازدوره پس ازمـائو،چـين به گونه اي دستخوش يک تحول اقتصاديشده است که ازآن به عنوان اقتصادينوظهـوريـاد ميشودکه درزمينه هايمختلف اقتصاديدررتبه بندينهادهايبين الملليجايگاه ايـن کشـور رشدچشمگيريداشته است .
بـاتوجـه بـه نفوذکليديوچشمگيرمائوتسه دانگ ودنگ شيائوپينگ دردوره رهبريشـان بـرجمهـوري خلق چين ،به نظرميرسدکه باورهاياستراتژيک ونظريه هاوبرداشت هايشان ازمحيط عينـي بين الملليتأثيريگسترده برزوايايمختلف حيات ورفتارسياسيچين داشته است .
مائوتسه دانگ که به «حقيقت لنينيسم »پيبرده بود،ريشه هجوم قدرت هـايغربـيوژاپـن درطول سده تحقيربه سرزمين چين رادرنظريه هايمارکسيستيازامپرياليسم واستعماريافتـه بودوبراساس اين نظريه هاباورپيداکرده بودکه زمانـه جنـگ وانقـلاب اسـت وامپرياليسـم به عنوان آخرين مرحلـه سـرمايه داري،قـدرت هـايغربـيودررأس آن ايـالات متحـده رابـه استعمارواستثمارجوامع جهان سوم ناگزيرکـرده اسـت وماهيـت سـرمايه داريغـرب ،ريشـه تجاوزقدرت هاي خارجيبه چين است (٦٤ :١٩٧٧ ,Mao Tse-Tung).
ازآن هنگـام چين به تدريج واردرفورم هاياقتصاديشده است که درپيآن اقتصادچين بـاگـذارازيـک اقتصادسوسياليستيبه اقتصادبازاربانقش دولت به عنوان يک محرکقويتوسعه درزمينه هـا وبخش هايمختلف به طورچشمگيريرشدکـرده اسـت (١٢٢-١١٨ :٢٠١٤ ,Lardy).