چکیده:
در نوشته حاضر که حاصل پژوهشی از نوع تاریخی، توصیفی و تحلیلی و از نظر نحوه گردآوری دادهها، کتابخانهای است، پس از نگاهی گذرا به ادبیات مشروطه در برخورد با تمدّن غرب، مشخصههای شعر فارسی در شکل و محتوا در دهههای سی و چهل خورشیدی برشمرده شده است. شکستن قالبها و اوزان کهن در عین رعایت یا عدم رعایت وزن و قافیه، به کار بردن مضامین و پیامهای سیاسی و اجتماعی تحت تأثیر ادبیات مشروطه و نیز سمبولیسم فرانسه، تأکید بر ابهامگویی، بهرهگیری از هر پدیده طبیعی و اجتماعی بهصورت نمادین برای نقد سیاسی و اجتماعی و ظهور «شعر سپید» و «شعر موج نو»، از مشخصات مهمتر شعر این دوره شناختهشده است. علاوه بر این، پیدایش «شعر مقاومت» و «شعر چریکی» و بعضاً «پریشانگویی و نامفهومسرایی» و ظهور تصنّعی جریانهای شعری و ظهور پیام بازگشت به خویشتن اسلامی بهویژه در دهه چهل را میتـوان از مشخصههای دیگر شعـر در ایـن دهه دانست. مدرنیتـه به دو صـورت مستقیم (آشنایی با ادبیات و شعر غرب) و غیرمستقیم (شکلدادن به گروهبندیهای اجتماعی، جریانهای فرهنگی، دگرگونیهای سیاسی و درهمتنیده شدن آنها) بر شعر این دوره تأثیر گذاشته است. ستیز قلمی بین حامیان قالبهای سنّتی شعر و شعر نو، اختلافنظر بین شاعران «موج نو» و «شعر نو» و چند شاخه شدن شعر و شاعران، همه انعکاس همین گروهبندیهای اجتماعی و جریانهای فرهنگی بوده که یا تحت تأثیر مدرنیته شکلگرفته و یا بر اثر نفوذ مدرنیته از حالت خفته به حالت فعّال درآمده است
(Surveying the Mashruteh Literature (the literature produced after the Iranian Constitutional Revolution of 1950s) and the influence of the Western civilization, the present study investigates the characteristics of Persian poetry in terms of form and content in 1950s and 1960s. The literature of the period is characterized by deconstructing the archaic poetic patterns and meters while preserving the notion of meter and rhyming words followed by French symbolism, by symbolic adaptation of socio-political themes, by emphasizing the ambiguous aspects of the language by the emergence of free verse and. Moreover, the emergence of guerrilla poetry, the popularization of a hallucinatory language and far-fetched concepts in poetry and the revival of the Islamic identity particularly in 1950s are what define poetry of the period. Modernism has influence the poetry of the period directly (through familiarization with the Western literature) and indirectly (through forming various social classes and sectors, cultural movements and the interaction between them). The debates among the advocates of the classic forms and the supporters of the “new poetry,” the divergences between “new wave” poets and “new poetry” movement are reflective of theemergence of newly-formed sections and cultural movements that were all either the fruit of modernism or activated as the result of it.)
خلاصه ماشینی:
شکستن قالب ها و اوزان کهن در عين رعايت يا عدم رعايت وزن و قافيه ، به کار بردن مضامين و پيام هاي سياسي و اجتماعي تحت تأثير ادبيات مشروطه و نيز سمبوليسم فرانسه ، تأکيد بر ابهام گويي، بهره گيري از هر پديده طبيعي و اجتماعي به صورت نمادين براي نقد سياسي و اجتماعي و ظهور «شعر سپيد» و «شعر موج نو»، از مشخصات مهم تر شعر اين دوره شناخته شده است .
ستيز قلمي بين حاميان قالب هاي سنتي شعر و شعر نو، اختلاف نظر بين شاعران «موج نو» و «شعر نو» و چند شاخه شدن شعر و شاعران ، همه انعکاس همين گروه بنديهاي اجتماعي و جريان هاي فرهنگي بوده که يا تحت تأثير مدرنيته شکل گرفته و يا بر اثر نفوذ مدرنيته از حالت خفته به حالت فعال درآمده است .
علاوه بر اين ، پيوند سياسي يا فکري و فرهنگي بين گروه بنديهاي دروني و علـل بيرونـي و نيـز پيونـد يـا تقابل بين هنرمندان و نيروي حاکم از علل ديگـري بـوده اسـت کـه در کنـار علـل پيشـين بـه شـکل گيـري ايـن جريان هاي فرهنگي و انعکاس آن در شعر دامن زده است .
اما ازآنجا که جريان هاي فکري و فرهنگي پديد آمده در ايران ، يا همسو با مدرنيته شکل گرفتنـد و يـا در تقابل با آن از حالت خفته در آمده و حالت فعال به خود گرفتنـد، مدرنيتـه و ورود آن بـه ايـران را بايـد عامـل مهمي در اين زمينه دانست ، از اين رو براي نوشته حاضر عنوان «مدرنيته و شعر فارسـي در دو دهـه سـي و چهـل خورشيدي» در نظر گرفته شد.