چکیده:
هدف: این تحقیق با هدف شناسایی الزامات نظام آموزش عالی کشور برای تحقق اقتصاد مقاومتی انجام شده است. روش: روش این پژوهش بر اساس هدف توسعهای، کیفی به شیوۀ توصیفی است. به منظور جمعآوری دادههای کیفی از ابزار مصاحبه و مطالعات اسنادی و برای تحلیل دادهها از روش تحلیل مضمون(تم) استفاده شده است. نمونۀ آماری تحقیق شامل 10 نفر از خبرگان علمی و اجرایی کشور در حوزۀ اقتصاد مقاومتی و آموزش عالی، کلیۀ سخنرانیهای مقام معظم رهبری و تعداد هفت مقاله و کتاب و در این زمینه بوده است. یافتهها: 31 مضمون در شش محور شامل آموزش، پژوهش و نشر دانش (کارکردهای اصلی نظام آموزش عالی)، ساختار و سیستمها، فرهنگ و رهبری(اهرمهای اصلی اجرای استراتژی) به عنوان الزامات نظام آموزش عالی احصا شد. نتیجهگیری: بسترسازی آموزش عالی برای تحقق اقتصاد مقاومتی نیازمند اقداماتی در دو سطح است؛ نخست، اقدام در سطح وزارت علوم و دانشگاهها که متولی اصلی آموزش عالی در کشورند و دوم، اقدام در سطح دولت که نهاد فرادست آموزش عالی و متولی اصلی اجرای اقتصاد مقاومتی محسوب میشود.
This research is conducted to explore requirements of the higher education system for the realization of resistive economy. Method: The research is a qualitative descriptive one. Interview and documentary studies is used to collect data and thematic analysis method to analyze data. Sample included 10 academic and administrative experts, all lectures of supreme leader and 7 papers and books in the field. Results: 31 themes in 6 topics includingEducation, research, dissemination of knowledge (main functions of higher education), Structure and systems, culture and leadership (main levers for strategy execution) are identified as requirements of the higher education system for the realization of resistive economy. Conclusion: Contextualization of higher education for the realization of resistive economy requires actions at two levels: first, actions at the level of the Ministry of Science, Research and Technology and Universities, which are the main custodians of higher education in the country, and secondly, actions at the level of the state that is the Superior entity for the higher education and the main custodian of the implementation of the resistive economy.
خلاصه ماشینی:
نمونۀ آماري تحقيق شامل ١٠ نفر از خبرگان علمي و اجرايي کشور در حوزة اقتصاد مقاومتي و آموزش عالي، کليۀ سخنرانيهاي مقام معظم رهبري و تعداد هفت مقاله و کتاب و در اين زمينه بوده است .
الف ) مقدمه اقتصاد مقاومتي، اقتصادي مبتني بر مقاومسازي، ترميم ساختارها و قوانين و نهادهاي فرسوده و ناکارامد موجود اقتصادي است که با تدوين راهبرد علمي و کارشناسيشده و بازتعريف فلسفۀ وجودي نهادها و قوانين ، اقدام به حذف موانع رشد و توسعه ، حذف دوبارهکاريها و به نوعي هرس کردن ساختارهاي اقتصادي مبادرت کنيم تا از بدنۀ چابک تر و هوشمندتري براي مقابله با مشکلات برخوردار شويم و منفعلانه در برابر اتفاقات عمل نکنيم (شيروان و مرادي، ١٣٩١: ٢٨).
بدين منظور تحقيق حاضر به دنبال شناسايي الزامات آموزش عالي براي نقش آفريني در تحقق اقتصاد مقاومتي است .
در عين وجود شباهتهايي بين دو مفهوم فنريت اقتصادي و اقتصاد مقاومتي، اما تمايزي بنيادي نيز بين اين دو وجود دارد و آن، حاکميت ارزشهاي انساني و اسلامي در اقتصاد مقاومتي است .
از اين منظر، آموزش عالي را ميتوان مؤثرترين روش سرمايه گذاري در منابع انساني دانست که با آموزش، دانش افزايي و ارتقاي نگرش و مهارتها، زمينه هاي فرهنگي- اجتماعي و اقتصادي لازم را براي توسعۀ ملي فراهم ميسازد.
همچنين کليۀ بيانات مقام معظم رهبري در حوزههاي اقتصاد مقاومتي و آموزش عالي، منبع اين تحقيق بوده است .