چکیده:
جرّی همواره یکی از مباحث مناقشه برانگیزی است که ساحت جرم انگاری را در حوزۀ فلسفۀ حقوق کیفری درگیر خود نموده و از سوی دیگر به طور ظریفی با فلسفه اخلاق، فقه، اصول و کلام مرتبط شده است. در حقوق کیفری از تجرّی به عنوان جرم محال یاد میشود که البته جرم انگاری آن با چالشهای غامضی روبه رو است. این مقاله ضمن جستارگشایی این موضوع به طور شفاف درصدد پاسخ به این سئوالات است: اولاً؛ آیا اثبات مجازات برای متجرّی متوقف بر اثبات قبح فعلی و فاعلی تجرّی است؟ ثانیاً: ماهیت حقوقی جرم محال چیست و ثالثاً: آیا جرم انگاری تجرّی توجیه پذیر است؟ رهیافت حاصل آن است که در قبح فاعلی تجرّی هیچ شکی نیست و بر فرض اثبات قبح فعلی تجرّی، اثبات استحقاق مجازات متجرّی مشکل است بنابراین جرم انگاری تجرّی به عنوان یک قاعده بر مبنای اخلاق دینی توجیهپذیر نیست. افزون بر این، واقعیتِ جرم انگاری در تجرّی حاکی از آن است که قانون مجازات اسلامی 1392 با یک رویکرد اخلاق گرایانه درصدد دفاع حداکثری از سرزنش اخلاقی بوده است و این در حالی است که بر اساس اخلاق دینی دفاع از جرم انگاری جرم محال به عنوان یک قاعده توجیه پذیر نیست.
خلاصه ماشینی:
جستاری در باب مبانی تجرّی در قیاس با جرم محال 1 سلمان نصراللهی بروجنی 2 محمد رضا کاظمی تاریخ دریافت مقاله : ٩٨/٠٥/٠٢ تاریخ پذیرش نهایی: ٩٨/١١/٢٣ چکیده تجرّی همواره یکی از مباحث مناقشه برانگیزی است که ساحت جرم انگاری را در حوزٔە فلسفۀ حقوق کیفری درگیر خود نموده و از سوی دیگر به طور ظریفی با فلسفه اخلاق ، فقه ، اصول و کلام مرتبط شده است .
از نظرگاه فقهی با توجه به اینکه استحقاق عقاب متجرّی حداقل متوقف بر اثبات حرمت تجرّی است لذا سئوال این است که آیا تجرّی دارای قبح شرعی فعلی است یا فاعلی؟ آیا صرف اثبات قبح فعلی میتوان متجرّی را مستحق مجازات دانست ؟ در ادامه میتوان پرسید جرم انگاری تجری (محال موضوعی) بر چه اساسی توجیه پذیر است ؟ این مقاله با روشی توصیفی- تحلیلی طی دو بخش ابتدائاً موضوع تجرّی را از منظر فقه امامیه مورد تحلیل قرار داده و سپس در ادامه ماهیت حقوقی و فراحقوقی آن را بررسی و در انتها نیز ضمن نتیجه گیری و پیشنهادی ارائه مینماید.
مادٔە ١٢٢ قانون مجازات اسلامی ١٣٩٢ به طور صریح تکلیف جرم انگاری رفتارهای محال قانونی و مادی را یکسره ننموده است و در این مورد میان مصنفین حقوق کیفری اختلاف نظر وجود دارد.
به نظر ما جرم انگاری رفتارهای محال به عنوان یک قاعده با توجه به پیش فرض های مقبول حاکم بر اصول جرم انگاری در جمهوری اسلامی ایران توجیه پذیر نیست زیرا در این مورد مجازات متجری از منظر اخلاق دینی با مشکل روبه رو است .