چکیده:
بطون آیات قرآن، معارف و احکامی واری معارف و احکام ظاهری قرآن است
و میان بواطن و ظواهر آیات ملازمه منطقی برقرار است، اعم از ملازمه بین و غیر
بین. داشتن بطون به کلام الهی اختصاص ندارد و برای هر کلامی هست؛ به همین
رو شناخت آن در توان هرکسی است که قدرت تدبر در لوازم کلام را دارد. راه
کشف باطن آیات استنتاج منطقی اعم از استنتاج مباشر و غیر مباشر از آیات قرآن
کریم است.
خلاصه ماشینی:
(مجلسی، ج23، ص197 و ج92، ص94 و ج53، ص403) علمای اسلامی از دیرباز به این حقیقت که آیات قرآن قابل تسرّی و تعمیم به موارد مشابه است، تفطّن پیدا کردهاند؛ منتها در تبیین این حقیقت راه ناصوابی را پیمودهاند و الفاظ قرآن را که مقتبس از زبان عرف عرب عصر نزول است، الفاظی منطقی یا حقوقی تلقی کردهاند و بر این اساس قواعدی را به نام «اصالة العموم» و «اصالة الاطلاق» بنیان نهادهاند و در خصوص قرآن اظهار داشتهاند، «معتبر عموم لفظ است؛ نه خصوص سبب» یا «مورد مخصص نیست»(سیوطی؛ الاتقان، ج1، ص63)؛ حال آن که در زبان عرفی ـ که قرآن نیز بدان نازل شده است ـ الفاظ عام و مطلق ناظر به موارد زمان و مکان ایراد کلام است و ظاهر کلام، عموم و مطلق موارد را در هر عصر و مصر دربرنمیگیرد؛ چنان که برای مثال در خصوص إِنَّ الَّذینَ کَفَرُوا سَواءٌ عَلَیْهِمْ ءَ أَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لا یُؤْمِنُونَ (1) (بقره، آیه 6) نمیتوان گفت: الَّذینَ کَفَرُوا همه کافران را در هر عصر و مصر دربرمیگیرد؛ چون چنین سخنی لوازم باطل دارد؛ از آن جمله ارسال رُسُل و انزال کُتُب عبث خواهد بود؛ زیرا وقتی انذار کردن کافران بیاثر و عبث باشد، ارسال رُسُل و انزال کُتُب نیز بیفایده و عبث خواهد بود.
بنابراین باید گفت: ظاهر آیات قرآن ناظر و منصرف به موارد عصر نزول است و آنچه قابل تسرّی و تعمیم به موارد مشابه در دیگر اعصار است، باطن آیات قرآن است(معرفت؛ «تأویل از دیدگاه علامه طباطبایی»، ش9 و 10، ص80)؛ چنان که ظاهر روایات منقول از امام باقر(ع) نیز به همین معنا اشارت داشت.