خلاصه ماشینی:
"مولانا میفرماید: {Sگنج و گوهر کی میان خانههاست#گنجها پیوسته در ویرانههاستS}در عرفان و روانکاوی برای دستیابی به درجات عالی روحانی عشق و سرچشمۀ محبتکه همانا رشد روحی و تصعید انرژی حیاتی(لیبیدو)است،میباید خاطرات گذشته و ضبطهاو ذهنیت خود را زیروزبر کنیم.
2-روانکاوی به روش تجربی که در اوائل قرن بیستم توسط فروید بنیان گذاشته شد و بعدهارواندرمانی کلاسیک یا آنالیزپسیکو-سکسوئل elleuxes-ohcysP نامیده شد،زبان و ادبیاتمخصوص به خود را دارد که امروزه واژههای این ادبیات برای بسیاری مردم دنیا شناخته شدهاست و زبان آن مثل«ضمیر ناخودآگاه»،«من برتر»و«نهاد»،فانتاسم،اودیپ و...
از نظر روانکاوی غرایز یعنی نیرویحرکتدهندۀ آدمی به طرف حرکت مادی متعددند،از نظر روانکاوی کلاسیک بااهمیتترینغریزۀ زندگی،غریرۀ جنسی است و رشد شخصیت در گرو غریزۀ جنسی است که بصورتگستردهای تعریف میشود؛و لذا غریزۀ جنسی را فقط برای شهوت در نظر نمیگیرند بلکه بنابر این اگر شما کسی را دوستدارید فروید میگوید که لیبیدوشما(عشق)بروی آن فردبخصوص سرمایهگذاری شدهاست.
برای این راه پرخطر انگیزهای درونی لازم است که آنرا در عرفانتمایل و کشش درونی عشق بطرف خداوند و در روانکاوی نیروی حیاتی سلامت و انرژیاولیۀ روان یا لیبیدو نام نهادهاند.
{Sخلق را چون آب دان صاف و زلال#و اندر آن تابان صفات ذو الجلال#شد مبدل آب این جو چند بار#عکس ماه و عکس اختر برقرارS}در خاتمه و به گمان ما عمق وجود روانی آدمی سرشار از نیروی حیاتی و اصالت احساسیاست و آنچه از تخریب در رفتار دیده میشود،واکنشهایی است که در دوران رشد بخاطرناهنجاریهای محیط در کودک ایجاد شده است."