چکیده:
نشانهشناسی از دانشهایی است که تأثیر فراوانی در مطالعات زبانی و زبانشناسی داشته است. نگارنده در این مقاله به بیان نشانهشناسی و مباحث و شاخههای آن پرداخته و ارتباط آن با زبانشناسی را نشان داده است. از این گذشته، به مباحثی تطبیقی میان این دانش و مباحث زبانشناختی مسلمانان نیز اشاره کرده است. در نشانهشناسی گرایشهای بسیاری در کار است و مهمترین آنها نشانهشناسی تفسیری اکو است؛ چرا که تلاش می کند نتایج شاخهها و گرایشهای گوناگون را در هم بیامیزد و به نظریه تفسیری جامع دست بیابد.
خلاصه ماشینی:
"نظریه نشانهشناختی پیرس بر تحلیل تفکر به طور کلی استوار شده است، نه بر تحلیل زبان (Hoops,1991:11) در مقابل، سوسور در باره نشانهشناسی میگوید: زبان دستگاهی است از نشانهها که مبین اندیشه ها هستند و از این طریق با نوشتار، الفبای کر و لالها، آیین های نمادی ،آدابدانی، نشانههای نظامی وغیره قابل مقایسه است.
به نظر میرسد که دیدگاه اکو بر پایه این مبنا استوار شده است که ماهیت مسایل نشانهشناسی به گونهای است که حل مناسب آنها تنها در چارچوبی جامع امکان پذیر میشود که معناشناسی و کاربردشناسی را در هم ادغام میکند.
این استقلال و عدم توجه تفاوت عمدهای را میان این دو دانش به بار آورده است؛ نشانهشناسی به واسطه تحلیل نشانهها و نحوه دلالت آنها، ابزارها و متدهای جدید توانمندی را برای بسط و گسترش دادن فهم وتفسیر متون فراهم آورده است.
(نک به: گیرو، 1380: 13-15) [2] امبرتو اکو (Umberto Eco) برجستهترین نشانهشناس معاصر است 3 در بسیاری موارد که بنده جلساتی درباره هرمنوتیک داشتم دانشجویان این پرسش را مطرح میکردند که آیا تفسیر هرمنوتیکی قرآن امکانپذیر است؟ و اگر امکانپذیر است چگونه تفسیری است؟ بنده در پاسخ این نکته را خاطر نشان میکردم که خود عبارت «تفسیر هرمنوتیکی» پارادوکسیکال است و بر نوعی خلط استوار شده است؛ چرا که هرمنوتیک نوین دانشی است که پدیدهی فهم ومدلها و تئوریهای گوناگون راجع به آن را بررسی می کند."