چکیده:
بعد از استدلالات مؤثر کریپکی علیه دیدگاه فرگه و راسل در باب اسامی خاص، اکثر فیلسوفان زبان امروزه نقش سمانتیکی یک «ثابت یا واژه منفرد» را نقش «ارجاعی» یا«اشارهای» میدانند؛ به عبارت دیگر محتوای گزارهای یک «واژه یا ثابت منفرد» (سهم آن واژه در تعیین گزاره جمله حاوی آن واژه) توسط مدلول آن واژه مشخص میشود. راسل و فرگه معتقد بودند «اسامی خاص» معنای وصفی دارند؛ به عبارت دیگر «نحوه ارائه یا توصیفی» که یک شخص با یک اسم خاص همراه میکند، محتوای گزارهای جملهای را که حاوی آن اسم خاص است تعیین میکند. اما دیدگاه «ارجاعی» با مشکل پازل فرگه روبهرو است. کریپکی در مقاله تأثیرگذار خود (پازلی درباره باور) نشان میدهد که مسئله انتساب باور بدون دیدگاه ارجاعی نیز مشکلساز است. در این مقاله پازل فرگه و کریپکی مورد بررسی قرار میگیرد ودر نهایت با استفاده از دیدگاه سومز نشان داده میشود که دیدگاه «ارجاعی» مسئله اصلی در پازل فرگه نیست.
خلاصه ماشینی:
"با توجه به مثال سوپرمن، شکل منطقی بر مبنای ادعای «ب» در پازل فرگه به صورت زیر است: ) ویژگی پرواز نکردن ، سوپرمن مری ( B & ) ویژگی پرواز کردن ، سوپرمن مری ( B : این نشان میدهد که مری در رابطه باور با یک گزاره و نقیض آن است بنابراین با توجه به اصل C او باورهای ناسازگاری دارد.
همین دیدگاه در مورد پازل فرگه نیز صحیح است، بنابراین با تمایز میان گزارههایی که به لحاظ سمانتیکی بیان میشوند با گزارههایی که اظهار و تصدیق شده میتوان پازلها را حل کرد بدون اینکه اشکال را در اصل S و ادعای «ب» دانست.
فرض دوم تحلیل رابطهای (relational) از گرایشهای گزارهای است که مورد قبول اکثر فلاسفه خصوصا حامیان فرگه و راسل است: : «این گزاره که «x باور دارد که S» نسبت به زمینه C، ارزش دهی A (برای ارزش متغیرها) و «وضعیت» E (جهان ممکن) صادق است اگر و تنها اگر مدلول x رابطه R را با محتوای سمانتیکی S نسبت به C و A حمل کند (این اصل برای دیگر فعلهای گرایشهای گزارهای مانند امید داشتن و حتی برای افعال «گفتن» و اظهار کردن نیز صادق است)».
هم چنین در بخش قبلی نیز نشان دادیم که با تمایز میان گزارههایی که به لحاظ سمانتیکی توسط یک جمله بیان میشود با گزارههایی که توسط آن جمله اظهار وتصدیق (assert) میشود، میتوان ادعای «ب» را کماکان حفظ کرد بدون آنکه تقصیر اصلی در پازل فرگه را بر دوش آن گذاشت."