چکیده:
صادق هدایت، رمان «حاجیآقا» (1324) را بر پایۀ رویدادهای تاریخیـ سیاسی اواخر حکومت رضاشاه و اوایل حکومت محمدرضاشاه، به فاصلۀ زمانی اندکی نسبت به آنها نوشته است. برای اینکه بدانیم این رمان با تأثیرپذیری از کدام گفتمان یا گفتمانهای سیاسی نوشته شدهاست، با بهرهگیری از روش تحلیل گفتمان انتقادی (بر پایۀ اندیشههای روث وداک، جیمز پُل جی و نورمن فرکلاف)، آن را بررسی کردهایم و دیدگاه نویسندهاش را نسبت به گفتمانهای سیاسی آن دوره کاویدهایم. میتوان این رمان را از نظر سیاسی، اثری فراگفتمانی، غیرگفتمانی یا غیرایدئولوژیک دانست که در آن، همۀ گفتمانهای سیاسی، مانند حکومت پادشاهی، ناسیونالیسم، فاشیسم، مدرنیسم، غربگرایی، سکولاریسم، سنتگرایی، دینگرایی، چپگرایی (مارکسیسم و کمونیسم)، لیبرالیسم، دموکراسی و مشروطهخواهی و غیره مورد نقد و خشم نویسنده واقع گردیدهاست. ایدئولوژیهای سیاسی برای تأمین منافع طرفداران و مبلّغان آنها بهکار گرفته میشوند. هدایت، دگرگونیهای تاریخی و سیاسی فراوانی را از دورۀ مشروطه تا روی کار آمدن رضاشاه و محمدرضاشاه، از سر گذراندهاست و رنگارنگی و گونهگونی سیاستمداران، حاکمان و سودجویان را دیدهاست. او این رویدادها را با طنزی خشمناک درآمیخته، رمانی سیاسی پدید آوردهاست. بدون آگاهی از رویدادها و جریانهای سیاسی دورۀ نویسنده و گرایشهای سیاسی او، شناخت درستی از رمان بهدست نمیآید.
Sadegh Hedayat wrote The Pilgrim (1945) based on and shortly after the historical and political events of the final years of Reza Shah’s government and early years of Mohammad Reza Shah’s rule. The article adopts the method of critical discourse analysis, as formulated by Ruth Wodak, James Paul Gee, and Norman Fairclough, to study the novel and analyze its author’s views on the political discourses of the aforementioned period in order to determine which political discourse or discourses influenced the novel. It is possible to consider the novel politically as a meta-discursive, non-discursive or non-ideological work in which political discourses, such as kingdom, nationalism, fascism, modernism, Westernization, secularism, traditionalism and religiosity, leftism (Marxism and communism), liberalism, democracy, and constitutionalism are criticized by the author. Political ideologies are utilized to secure the interests of their advocates and propagandists. Hedayat experienced many historical and political changes from the Constitutional Revolution to the period of Reza Shah and Mohammad Reza Shah and saw the instability politicians, rulers, and profiteers. He mixed up these events with a furious satire and created a political novel. We cannot fully comprehend the novel without having knowledge of the political events and currents of the writer’s period and his political tendencies.
خلاصه ماشینی:
براي اينکه بـدانيم ايـن رمان با تأثيرپذيري از کدام گفتمان يا گفتمان هاي سياسي نوشته شده است ، با بهره گيري از روش تحليل گفتمان انتقادي (بر پايه انديشه هاي روث وداک، جيمز پل جي و نورمن فرکلاف )، آن را بررسي کرده ايـم و ديدگاه نويسنده اش را نسبت به گفتمان هاي سياسي آن دوره کاويده ايم .
در بخش نخست رمان ، درباره چه ابعادي از واقعيت (سياسي) برجسـته سـازي صـورت گرفته است ؟ در اين بخش ، رويدادها و واقعيت هاي تاريخيـ سياسي گوناگوني برجسته شده است ؛ مانند جنبش تنباکو، انقلاب مشروطه ، جنگ جهاني دوم و برنامه هاي رضاشاه (تخته قاپو کـردن ايلات ، ديوان سالاري، عرفيسازي، کشف حجاب ، ملي گرايي، ساخت راه آهن و غيره ).
٣. در بخش نخست رمان ، رابطه هاي انساني چگونه است ؟ چه روابط اجتماعي و سياسـي خلق شده است ؟ حاجيآقا نسبت به مراد و خانواده اش ، رفتار خشونت آميزي دارد و همه از او متنفرند، ولي با مردم بيرون از خانه به خوبي رفتار ميکند و همه به ديده احترام به او مـينگرنـد (هـدايت ، ١٣٣٠: ٦٧).
در بخش دوم رمان ، درباره چه ابعـادي از واقعيـت (سياسـي) برجسـته سـازي صـورت گرفته است ؟ پايان حکومت رضاشاه ، حضور متفقين در ايران ، رويدادهاي جنگ جهاني دوم ، مانند حمله آلمان به شوروي، وضعيت جديـد در آغـاز دوره پهلـوي دوم و تـلاش هـاي تـازه عوامـل حکومت براي حفظ و تداوم قدرت نمونه هايي از واقعيت هاي برجسته شده است .