چکیده:
مبحث دستور در عرصۀ بیکران زبان و ادبیات فارسی به عنوان یکی از مباحث اساسی فنون و نظم سخن بسیار پرکاربرد است. با توجه به این امر، بررسی بنمایهها و عناصر درونی این مقوله بستر مناسبی را برای تحقیق و پژوهش بسیار فراهم میآورد. «صفت» یکی از مقولههای دستور زبان فارسی است و کار آن از نظر منطقی و دستوری در کلام، خاص کردن موصوف است. در عین حال، «کنایه» از مباحث بیان و بدیع است که از طریق استدلال و دریافت معنی صورت میگیرد. یکی از شگردهای زبانی سعدی، آوردن صفات و تعابیر کنایی زیباست که از آن برای برجستهسازی کلام خویش بهره میگیرد و با کمک این عناصر شاعرانه و بدیع بر جذابیت کلام خود میافزاید. هدف از این جستار، بررسی بسامد عناصر و بنمایههای صفت با توجه به جنبههای کنایی آن از نظر ساختار لفظی، انواع صفت و روابط و مناسبات آن در غزلیات سعدی شیرازی است. روش کار در این پژوهش، توصیفیـ آماری است. صفتهای کنایی به عنوان یکی از اجزای سازندۀ زبان محاوره در غزلیات سعدی نمودِ بسیار روشن و آشکاری دارد که البته در این میان، سهم سعدی در کاربرد صفتهای کنایی به طور محسوسی کمتر از همعصران خود است.
Grammar is one of the fundamental subjects of study in the vast field of Persian language and literature and the study of its elements provides a good basis for research. “Adjective” is one of the parts of speech in Persian grammar and its function is to modify the noun to which it refers. Metonymy is a means of expression that is understood through argumentation and meaning comprehension. One of Saadi’s linguistic techniques is the use of beautiful adjectives and metonymies to make his poetry more attractive. This research employs a statistical approach to investigate the frequency of adjectives containing metonymy in terms of verbal structure in Saadi’s sonnets. Metonymical adjectives, as one of the elements of conversational language, play a prominent role in Saadi’s sonnets. However, Saadi’s contribution to the use of metonymical adjectives is considerably less than that of his contemporaries.
خلاصه ماشینی:
هدف از اين پژوهش ، بررسي بسامد عناصر و بن مايه هاي صفت با توجـه بـه جنبـه هـاي کنايي آن از نظر ساختار لفظي و انواع صفت و روابط آن در غزليات سعدي شيرازي است .
٥. پيشينه پژوهش تاکنون پژوهش هاي فراواني درباره دستور زبان فارسي ، صفت و کنايه انجام شده است ، اما به بررسي صفات کنايي و هنـري و نيـز نقـش و تـأثير آن در زيباشـناختي شـعر چنـدان نپرداخته اند.
{مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} اين صفت بسامد بسيار کمي حدود %١٣ از صفت هاي کنايي غزليات سعدي را به خود اختصاص داده است .
{مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} گاه سعدي صفت هاي کنايي مشتق را با ضمير، به ويژه ضمير شخصي «مـن » شـاعر و يا ضمير «تو» به صورت ترکيب وصفي (موصوف و صفت ) و يا به صورت اسنادي بـه کـار مي برد که بيشتر جنبه تأکيدي دارد تا بتواند ذهن خواننده و مخاطب را بيشتر به خود جلب کند؛ مانند: «شوريده » که همراه با ضمير «تو» کنايه از پريشان آمده است : « تا کي روم از عشق تو شوريده به هر سوي تا کي دوم از شور تو ديوانـه بـه هـر کـوي » (همان : ٦٢٨/١).
{مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} گاهي سعدي صفات مرکب و مشتق ـ مرکب کنايي را با آرايه تضاد به کار مي بـرد کـه باعث پيچيدگي و هنري تر شدن شعر مي شود؛ مانند: «تر و خشک » که با وجود تضاد زيبا، کنايه از «همه چيز» است : «روزي تــر و خشــک مــن بســوزد آتش کـه بـه زيـر ديـگ سوداسـت » (همان :٤٤/٨).