چکیده:
پژوهش حاضر بهمنظور شناخت ریشههای آیینی و بنمایههای اساطیری جشن باستانی نوروز در ایران، ارتباط آن با فرهنگهای همجوار و تاثیرگذاری متقابل آنها بر یکدیگر است. به این منظور از روش مطالعات کتابخانهای بهرهگرفتهایم تا نشان دهیم که گرچه کیفیت برگزاری آن در میان سایر اقوام متفاوت است و انعطافپذیری که از ویژگیهای اساطیر بهشمار میرود، جلوههایی گوناگون به آن بخشیده، امّا عاملی که نوروز را از دیگر آیینهای باستانی متمایز کرده و باعث رواج و ماندگاری آن تا امروز شده، فلسفة وجودی آن است.
خلاصه ماشینی:
در نوروزنامه آمده است که چون در روزگاران کهن میدانستند خورشید دو گونه میگردد: یکبار گرد خود(24 ساعت شبانهروز) و یکبار گرد زمین، یعنی هر 365 روز و ربعی(ربع یک روز کامل) یک دور کامل گرد زمین میچرخد و دوباره بهجای اوّل خود بازمیگردد، پس به این سبب زمانی را که خورشید به جایگاه اوّل خود بازمیگردد، آغاز سال نو درنظرگرفته و تاریخ را بر مبنای آن تنظیم کردند؛ و جمشید پادشاه اساطیری ایران آن روز را نوروز نام نهاد و جشن بزرگی برگزار کرد و پس از آن پادشاهان و دیگران از او پیروی کردند(خیام، 1312: 12).
نوروز و آغاز بهار، شکفته شدن درختان و گیاهان، زنده شدن دوباره زمین و پایان فصل سرما و به تعبیری پیروزی خیر و نیکی بر شر و بدی است و در اساطیر ایران و بینالنهرین برای این مضمون تعابیر و داستانهای مختلفی آورده شده که در ادامه بدانها پرداخته خواهد شد.
نوروز در اساطیر ایران آغاز سال نو و مراسم نوروزی را که به باز زایی طبیعت وابسته است، میتوان در بسیاری از تمدّنها مشاهده کرد و مورد بررسی قرار داد.
در روزهای پایانی سال و پیش از نوروز، یاران اهریمن به شادی اینکه کار نابودی جهان پایان یافته است، برای رقص و پایکوبی به زمین میآیند و در کمال ناباوری میبینند که همۀ ستونها مرمتشدهاند؛ و این نمادی دیگر از ستیز میان یاران اورمزد و یاران اهریمن و سرانجام پیروزی نیکی بر بدی در آغاز سال نو و در نوروز است.