چکیده:
این مقاله به روش توصیفی تحلیلی به تبیین مراتب وجودی انسان از منظر برخی از عارفان مسلمان، تطبیق آنها بر مراتب متعدد عالم کبیر و قرآن کریم و همچنین به نقد و بررسی این دو نکته از منظر متون دینی پرداخته است. در ابتدا این نکته به تفصیل بیان شده که عبدالرزاق کاشانی انسان را دارای سه مرتبه کلی نفس، قلب و روح و ده مرتبه جزییتر میداند. فناری و صدرالمتالهین هرکدام، با تعابیر گوناگون، هفت مرتبه برای انسان برمیشمرند و عارف معاصر، امام خمینی ره نیز، انسان را به وزان قرآن کریم و عالم کبیر، دارای هفت، هفتاد، هفتادهزار، و بلکه بینهایت مرتبه میداند. در ادامه، با اشاره به تعابیر گوناگونی از آیات و روایات، این نکته به اثبات رسیده که هم اصل ذومراتب بودن وجود انسان، و هم تطبیق مراتب وجودی وی، بر مراتب متعدد قرآن کریم و عالم کبیر، از تعابیر و فرازهای مختلفی از متون دینی قابل اصطیاد است.
Using a descriptive-analytical method, this paper analyzes numerous levels of human existence and its application to the levels of the macrocosm and the holy Qur‟an from the perspective of Muslim mystics and the Islamic scriptures. At the beginning it is stated in detail that Abd al-Razzaq Kashani considers man to have three general levels of soul, heart and spirit, and ten more detailed levels. Fannari and Sadr al-Muta'allehin each have considered seven different levels for the human being. The contemporary mystic, Imam Khomeini, also considers man to be as great as the Holy Qur‟an and the macrocosm, with seven, seventy, seventy thousand, and even infinite levels. The findings show that, the problem of the “level of human existence”, and its application to the levels of the Qur‟an and the macrocosm, can be understood from different religious sources.
خلاصه ماشینی:
محقق کاشاني تمامي گفتارها و رفتارهاي انساني را که در اعضا و جوارح او آشکار ميشوند، تنزل يافته از مقام روح و قلب او ميداند و چنين ميگويد: اين مطلب را با وضعيت خودت بسنج و مقايسه کن؛ زيرا هر گفتار و رفتاري که بر اعضا و جوارح تو ـ که همان عالم کون و شهادت تو است ـ آشکار ميشود، وجودي در روح تو ـ که ماوراي غيب غيب توست ـ دارد و سپس وجودي در نفس تو که غيب نزديکتر و آسمان پستتر توست، و پس از آن است که بر اعضا و جوارح تو آشکار ميشود (کاشاني، 1422ق، ج 1، ص 25).
اما پيش از اين اشاره کرديم که جناب کاشاني در مقدمۀ شرح منازلالسائرين، مراتب باطني وجود انسان را به ده مرتبه رسانده و اقسام دهگانه منازل سلوکي را بر آنها تطبيق کرده است.
در بخشي ديگر از اين اثر، ايشان با اشاره به برخي از روايات که براي قرآن ظاهر و باطن و حدّ و مطلعي برشمردهاند، آن را قابل تطبيق بر قرآن تدويني (قرآن ميان دو جلد)، قرآن هستي (تمام صفحه وجود) و قرآن انساني (انسان کامل، کون جامع و کتاب مبين) دانسته و با تأکید بر جامعيت معنايي آيات قرآن کريم، اهل هرمرتبه از مراتب برتر از مراتب هفتگانه را صاحب فهمي از آيات ميداند که اهل مراتب مادون، از آن محروماند.