چکیده:
این نوشتار نگاهی نقادانه به ترجمه الهی قمشه ای از قرآن دارد. نویسنده نخست به شرح زندگی مترجم می پردازد. سپس از انواع ترجمه، شرایط مترجم و تنگناهای ترجمه سخن می گوید. آنگاه مزایا و امتیازات ترجمه مرحوم الهی قمشه ای را بر می شمارد. در ادامه از نقدهایی که بر این ترجمه شده است، یاد می کند و در پایان به نقد و بررسی نارسایی های ترجمه پرداخته و با آوردن نمونه های متعدد اشکالات ادبی، ویرایشی، ابهام زدایی، نقل به معنا و افتادگی ها را توضیح می دهد.
This paper casts a critical glance at Ilāhī Qumsha’ī's Translation of the Qur'an. The writer begins the paper with a biography of the translator. Then, he talks about various kinds of translations, qualifications of translators, and difficulties of translation. After that, he recounts the advantages and disadvantages of the Ilāhī Qumsha’ī's Translation. Furthermore, he points out the criticisms made about this translation and, finally, with various examples reviews the shortcomings and explains the literary and editorial defects, demystification, paraphrases, and lacunas.
خلاصه ماشینی:
"امام صادق علیهالسلام میفرماید: «لقد تجلی الله لخلقه فی کلامه و لکنهم لا یبصرون»4 و از آنرو که مهندسی ساختار و ریختار تک واژهها و جملات قرآن بوسیله حکیم مطلق آفرینش، بر اساس حکمت و اتقان و غنی و به عنوان معجزه ابدی خدا در بستر تاریخ سامان و تنظیم یافته است و مترجم باید علاوه بر آشنایی به زبان مبدأ و مقصد و شناخت لغات و اصطلاحات و داشتن تخصص در رشته مورد ترجمه و یا دست کم اطلاع از موضوع مورد ترجمه، بتواند پیامها و ویژگیهای معنایی و محتوای آن را انتقال دهد، تا اتقان، جذابیت، لطافت، زیبایی، تأثیرگذاری، تحول آفرینی و جاودانی آن وحی نامه الهی، محفوظ بماند.
به هر حال ترجمه الهی قمشهای که در سال 1332 به چاپ رسید از آن تاریخ تاکنون بیشتر از یکصد بار به چاپ رسیده است و در این مدت نقدهایی بر آن به نگارش درآمده است که به صورت فشرده اشاره میکنیم: 1 - پاینده: اولین نقدی که بر این ترجمه نوشته شد، نقد مرحوم ابوالقاسم پاینده در مقدمه ترجمه قرآن خود بدون یاد کرد نام قمشهای بود.
7) آمیختگی متن و شرح ترجمه استاد الهی قمشهای همراه با افزودههای تفسیری است که این افزودهها نه جزو ترجمه محسوب میگردد و نه تفسیر به معنای عادی و عرفی آن است؛ زیرا به صورت مزجی است که آن افزودهها در تار و پود هر ترجمه تنیده شده است و خواننده باید بسیار آشنا و کارشناس در عربیت باشد تا با مقابله دقیق در هر آیهای و بلکه در هر جملهای بتواند آنچه را قرآنی است از آنچه افزوده مترجم است باز شناسد."