چکیده:
در اینکه چه کسانی در یک نظام سیاسی می توانند در مناصب سیاسی و اجرایی آن قرار گیرند همواره قابل بحث و نزاع بوده و نظام های سیاسی با ارائه چارچوب ها و شاخص هایی، محدودیت ها و ضوابطی را برای آن وضع کرده اند. هدف از شبکه قدرت در نظام سیاسی مردم سالار دینی که با نگرش سیستمی به نظام های اجتماعی مطرح می شود و بخشی از سیستم سیاسی را شکل می دهد، تعیین سهامداران و سرشاخه های قدرت سیاسی است. پرسش اصلی در شبکه قدرت این است که چه کسانی در نظام سیاسی مجاز به قرار گرفتن در شبکه قدرت هستند؟ نوشتار پیش رو در راستای پاسخ به این پرسش با تمرکز بر نهج البلاغه به عنوان یک منبع غنی در باب سیاست، با رویکرد سیستمی و روش اکتشافی، توصیفی و تحلیلی در سه بخش شایستگان و نخبگان، اقلیت های دینی و زنان، شبکه قدرت را مورد بررسی قرار داده است. یافته ها نشان می دهد مساله شایستگان و نخبگان در درجه اول قرار دارد و معیاری مقدم و مشرف بر بخش های دیگر تلقی می شود. اقلیت های دینی با ملاحظه حقوق شهروندی و نگاه انسانی به آنان مجاز به قرار گرفتن در شبکه قدرت خواهند بود هرچند محدودیت هایی برای آنان لحاظ می شود. اما نسبت به قرار گرفتن زنان در شبکه قدرت شواهدی بر عدم امکان آن وجود دارد هر چند می توان از دلایل دیگر امکان آن را اثبات کرد.
خلاصه ماشینی:
در نتيجه سخن اصلي در شبکه قدرت و تمرکز بحـث بـر ايـن اسـت کـه سرشـاخه هـا و سرچشمه هاي مديريت سياسي جامعه در اختيار چه کساني با چه امتيازات و ويژگي هـايي قـرار مي گيرد؟ چه شواهد و دلايلي بر امکان يا ضرورت قـرار گـرفتن انسـانهاي خـاص در مراکـز تصميم گيري وجود دارد؟ چرا تلاش مي شود که همگان در قدرت سياسي سـهيم باشـند؟ چـرا عده اي براي سهيم شدن خود در قدرت سياسي و سهيم نشدن ديگران تلاش و بلکه هزينه مي کنند؟ چرا برخي هيچ سهمي در قدرت سياسي نبايد داشته باشند؟ شبکه قدرت درصدد پاسخ بـه پرسش هاي فوق و سوالات مشابه آن است که سه گروه شايسـتگان و نخبگـان ، اقليـت هـاي ديني و زنان مهمترين و عمده مباحث را در شبکه قدرت به خـود اختصـاص داده انـد و نوشـتار پيش رو درصدد بررسي آن از منظر نهج البلاغه با روشي اکتشافي، توصيفي – تحليلي مي باشد که محورهاي اصلي در شکل زير نشان داده شده اند.