چکیده:
این مقاله بخش اول از کتاب"نظریههای اقتصاد سیاسی بینالملل"نوشته"جورج.تی. کرن.آبلا آماوی"1است.نویسنده ضمن تعریف اقتصاد سیاسی بینالمللی به ویژگیهای اختصاصی و مرزهای این رشتهء علمی ترکیبی با دیگر عرصههای مرتبط میپردازد و با وجود اذعان به پیچیدگی و ابهام در اصطلاح و نظریهپردازی اقتصاد سیاسی بینالمللی با بهرهگیری از دستهبندیهای رایج،شیوه تحلیل"روبرت گیلپین"را برگزیده است.گیلپین مکاتب فکری و مهم اقتصاد سیاسی را به سه دستهء ملیگرایی،لیبرال و مارکسیست تقسیم میکند.این مقاله، صرفا به گذشته و نقل سیر تحولات اندیشه در حوزه اقتصاد سیاسی نمیپردازد بلکه به نحلههای جدید فکری در قالب پسامدرنیسم نیز اشاره دارد و از این دیدگاه با طرح سؤالات و انگارههای جدید،تحولات تازهای را در این رشته از علم نوید میدهد.
خلاصه ماشینی:
"روشنترین جواب به این سؤال در عنوان خود سؤال نهفته است اقتصاد سیاسی به
اقتصاد و همینطور تفاوت میان دو مفهوم بینالمللی و داخلی قابل تشخیص نیست و برقراری هزاران نوع رابطه در زمینه سیاست خارجی به فرهنگ عمومی تبدیل میشود.
اقتصاد سیاسی بینالمللی در نظر گرفته شده است اما شاید بهترین آنها از آن روبرت
از نظر لیبرالهای اولیه تجارت آزاد،چنان در تأمین منافع متقابل مؤثر است که نیازی به مؤسسات سیاسی بینالمللی برای تضمین صلح جهانی وجود ندارد.
به اقتصاد سیاسی بینالمللی پس از خود کمک خاصی میکند و به عنوان خانواده نظری
اما این دیدگاه به درک بیشتر اقتصاد سیاسی بینالمللی کمک نمیکند و به جای ارائه واقعیتهای جدید،صرفا موضوعات گذشته را تکرار میکند.
این نتیجهگیریها یادآور موضوعی درباره اقتصاد سیاسی بینالمللی مارکسیستی است که
در مرکز اقتصاد سیاسی بینالمللی نومرکانتیلیست این فرض وجود دارد که دستگاه
ضروری است از نظام سرمایهداری به صورت کل به هم پیوسته دفاع شود،آشکار بودن و رفع محدودیت اقتصادی بینالمللی بطور کلی پیگیری میشود.
الزامات وابستگی متقابل اقتصادی منافع سیاسی را محدود میکند و یا اینکه استفان کراسنر مفهوم رژیم را با نظریهنو واقعگرایی خود با عنوان«تضاد ساختاری»در هم
بینالملل و نظریه اقتصاد سیاسی بینالمللی راه یافته است.
این امر،پیامد مهمی برای اقتصاد سیاسی بینالمللی دارد و نشاندهنده این است که
لیبرالیسم به چند شاخه تقسیم شده است که برخی از این شاخهها در توضیح علت روابط بین سیاست و اقتصاد از دیگران موفقتر بودهاند.
یک نظریه در اقتصاد سیاسی بینالمللی رد میشود زیرا مسائل قدرت را نادیده میگیرد"