چکیده:
نخبهشناسی یکی از موضوعات راهبردی جهت رشد و توسعه هر جامعهای است. قرآن کریم بنا به قاعده جهانشمولی، ویژگی هدایتی و تبیین موضوعات کلیدی، دارای سازوکاری جهت بیان مؤلفههای نخبگی میباشد. دستیابی به تعریفی جامع و کامل از نخبه بر مبنای توانمندیها و اثربخشی آن در جامعه و شاخصههای نخبگی بر اساس آموزههای وحیانی مورد نظر میباشد. این پژوهش از روش توصیفی ـ تحلیلی و با مطالعه متون دینی و جامعهشناسی انجامشده است. نخبگی در قرآن کریم بر خلاف فرهنگ غربی که بر پایه تفکر «اومانیستی» استوار شده، بر مبنای انتخاب بهتر «بهگزینی» از هر حیث، در سایه «مدیریت توحیدی» و «اثربخشی» در جامعه پیریزی شده است. بر اساس مؤلفههای فوق، سه سطح نازل، میانی و عالی برای نخبگان در قرآن کریم قابل تصور میباشد و طبق این شاخصهها میتوان بازتعریف «نخبه» را از منظر قرآن تبیین نمود.
Elite studies are one of the strategic issues for the growth and development of any society. According to the universal rule, the Holy Quran has a guiding feature and explanation of vital issues, and has a mechanism for expressing the components of the elite. Achieving a comprehensive and complete definition of the elite based on its capabilities and effectiveness in society and the characteristics of the elite are based on the revealed revelatory teachings. This research has been done by descriptive-analytical method and by studying religious and sociological texts. Contrary to Western culture, which is based on “humanist” thought, elitism in the Holy Qur'an is based on a better choice in every way, in the shadow of “monotheistic management” and “effectiveness” in society and based on the above components, three levels of descending, middle and excellent for the elite in the Holy Quran can be imagined and according to these characteristics, the redefinition of “elite” from the perspective of the Qur'an can be explained.
خلاصه ماشینی:
بنا به مأموریت قرآن در هدایت و رشد تکاملی بشر از طرفی، و پیوند خوردن سرنوشت اقوام و ملتها به رویکرد و نقش نخبگان در جامعه از طرف دیگر، به نظر میرسد قرآن کریم که فرجام جوامع و ملتها را در شکل اجتماعی آن و دینمداری انسانها در شکل فردی آن را با حساسیت ویژهای دنبال میکند، به قطع و یقین در این مقوله با سازوکار خاصی موضوع نخبگی را بیان نموده است: «هیچ موضوعی نیست که مردم و جامعه از لحاظ دینی به آن نیاز داشته باشند و در قرآن تصریح به آن نشده باشد یا ارجاع به بیان پیامبر( و جانشینانش نداده باشد و یا به اجماع امت واگذار نشده باشد، بنابراین حکم همه اینها از قرآن کریم استفاده میشود» (طبرسی، 1372: 6/586).
بنابراین با توجه به تعریف نخبگان بر مبنای دیدگاههای غربی، میتوان گفت که استراتژی نخبگی و هدف از آن در جوامع غربی، حفظ موقعیت و برتری به هر شیوه ممکن بر تودههای مردم میباشد که با مبانی اسلامی ناسازگار است؛ زیرا اساس تشکیل مکتب نخبهگرایی در جوامع غربی، استیلایابی و برتری بر دیگران بوده است.
نخبه از منظر قرآن کریم واژه «نخبه» در قرآن کریم به طور صریح نیامده است، اما بنا به مأموریت قرآن کریم در هدایت و رشد انسانها، همچنین وابستگی سرنوشت ملتها با رویکرد نخبگان و تأثیرگذاری آنان در معادلات اجتماعی، بیشک قرآن شاخصهها و معیارهایی برای نخبه بیان نموده و بلکه زمینههای لازم جهت نخبهپروری ایجاد نموده است که مثالهای عینی آن را میتوان به شرح ذیل بیان کرد: 2ـ3ـ1.
در فرهنگ قرآن کریم کسی که بهترین راه زندگی را جهت رشد و تعالی خود برگزیده و در این مسیر و به کارگیری صحیح توانمندیها منشأ تأثیر سازنده در جامعه بوده، نخبه محسوب میشود.