چکیده:
پژوهش حاضر با هدف بررسی چگونگی روابط میان مفاهیم مشیر به توجه نابهنجار به خود و تدوین مدل مفهومی فرآیندی از آن مفاهیم در منابع اسلامی و سنجش میزان روایی آن انجام شده است. بدین منظور از دو روش کیفی و کمی استفاده شده است. در بخش کیفی، ابتدا با استفاده از روش حوزههای معنایی بوسیله 262 لغت مرتبط جمعآوری شده، 3105 روایت اسلامی با استفاده از نمونهگیری هدفمند بر اساس اصل اشباع مورد بررسی قرار گرفت. تحلیل روایات نهایی با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی سیه و شانون (2005) به شیوه تحلیل محتوای قراردادی و سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی انجام شد. سپس شرایط علی مشترک مولفهها ادغام و روابط میان مولفهها، شرایط علی و پیامدها بررسی و مدل اولیه فرآیندی طراحی شد. در بخش کمی، میزان مطابقت یافتههای کدگذاری با مستندات و میزان تناسب یافتهها با مولفهها بوسیله 11 متخصص و میزان مطابقت روابط میان یافتهها به صورت مجموع با مستندات بوسیله 5 متخصص با محاسبه شاخص روایی محتوایی، رواییسنجی شد. در پایان مدل نهایی فرآیندی مرکزیتبخشی نابهنجار به خود ترسیم شد. یافتههای پژوهش نشان داد که ترکیب شرایط علی مشترکِ عدم شناخت خود یا جایگاه آن، عدم شناخت خداوند یا جایگاه او و خوددوستداریذاتی از یک سو بصورت مستقل منجر به مولفه خودرضایتی شده و از سوی دیگر با ترکیب شرایط علی اختصاصی دنیادوستی، خودکمبینی، علاقه ذاتی به دیده شدن و بینهایتطلبیذاتی، سه مولفهی خودبرتری، خودنمایشی و خودفزونی را بوجود میآورند. همچنین هریک از مولفههای مذکور، خود بهوجود آورندهی پیامدهایی شناختی- رفتاری میباشند.
The purpose of this study was to investigate the relationship between popular concepts of abnormal attention to self and to develop a conceptual process model of those concepts in Islamic sources and to assess its validity. Both qualitative and quantitative methods have been used for this purpose. In the qualitative section, first, using semantic domains method collected from 262 related words, 3105 Islamic narratives were analyzed using purposeful sampling based on saturation principle. The final narratives were analyzed using the qualitative content analysis method of Sieh and Shannon (2005) through conventional content analysis and three open, axial and selective coding steps. Subsequently, the causal components of the components were merged and the relationships between the components, the causal conditions, and the consequences were examined and the initial process model was designed. In the quantitative section, the degree of consistency of the coding findings with the documents and the degree of fit to the components were validated by 11 experts, and the degree of consistency between the findings was correlated with the documentation by 5 experts by calculating the content validity index. The findings of the research showed that combining the common causal conditions of not knowing one's self or its status, not knowing God or His status and self-giving independently leads to self-indulgence and on the other hand combining the causal specific conditions of selfishness, self-esteem, intrinsic interest in Visibility and infiniteness create three components of self-efficacy, self-efficacy, and self-enhancement. Also, each of these components are self-generating cognitive-behavioral consequences.
خلاصه ماشینی:
خود و توجه نابهنجار به آن در منابع اسلامی و در آثار متفکران مسلمان نیز مطرح شده است و اساسا از نظر اسلام نیز، یکی از مهم ترین جنبه های سلامت روان ، مناسبات انسان با خودش است (شجاعی، ١٣٨٩: ص ٦٥) و نوع نگرش به خود میتواند بهنجار یا نابهنجار باشد.
مفاهیم مربوط به توجه نابهنجار به خود به صورت کلی و نه تحت عناوین خاص در آثاری از پژوهشگران اسلامی (مانند فتاحی، ١٣٧٢؛ امینی، ١٣٧٥: ص ١١٠؛ مطهری، ١٣٧٧: ج ٢٨، ص ٢٢٨؛ مکارم شیرازی، ١٣٧٧: ص ١٥٣؛ عباس نژاد، ١٣٨٤: ص ٢٩٨؛ موسوی لاری، ١٣٨٧: ص ٢٠٦؛ شجاعی، ١٣٨٩؛ سالاریفر و دیگران ، ١٣٩٠؛ موسوی لاری، ١٣٩١؛ خمینی، ١٣٩١: ص ٧٩؛ محمدآباد و محمدآباد، ١٣٩٤) و تحت عنوان رذائل اخلاقی مانند عجب ، کبر، ریا، حرص در آثار اندیشمندان مسلمان (مانند نراقی، ١٣٧٨)؛ خمینی، ١٣٨٤؛ غزالی، ١٣٨٦؛ مظاهری، ١٣٩٢؛ تهرانی، ١٣٩٥) بررسی شده است ؛ این آثار در عین اینکه به صورت کلی و با نگاه اخلاقی به این مفاهیم پرداخته اند؛ در صدد کشف یک سازه زیر بنایی و مشترک بین این مفاهیم نبوده و به صورت جداگانه و تک تک به خرده مفاهیمی از این مفهوم پرداخته اند.
در این پژوهش ، واژگان مربوط به دو ملاک کلی توجه به خود داشتن و مورد نهی اسلام بودن (به عنوان دو ملاک کلی ورود به مفاهیم دینی برای مطالعه موضوع مرکزیت بخشی نابهنجار به خود) از فهرست کتب روایی، اخلاقی، لغوی و فرهنگ های جامع روان شناسی و روان پزشکی با استفاده از اصول تبعی معناشناسی زبانی در روش حوزه های معنایی جمع آوری شدند.