چکیده:
این مقاله نقش ترجمه به مثابة نظام را در نهضت ادبی مشروطه در پرتو نظریة نظامگان
پیشنهادی او ن زهر بررسی می کند. بحث بر سر این است که آثار ترجمه شده، و به ویژه
ادبیات داستانی ترجمه شده، که از رهگذر تاسیس دارالترجمه، به ویژه در عصر ناصری، شکل
نظام مند به خود می گیرد، با خود الگوها، هنجارها، و اسلو بهای نگارشی تاز ه ای به همراه
می آورد که تا پیش از آن در نظامگان ادبی فارسی مسبوق به سابقه نبود. این الگوهای جدید ،
که عمدتا از رهگذر ترجمه شوندگی آثار تاریخی به سنت ادبی فرهنگ مقصد ورود پیدا
می کنند، دو دستاورد مهم ممکن است در پی آورند. اول، برخی آثار ترجم هشدة منتخب را وارد
گنجینة ادبی فرهنگ مقصد می کنند، به گونه ای که آن آثار دیگر نه ترجمه، بلکه تالیف تلقی
می شوند. دیگر، ممکن است زمینه ساز خلق آثاری تالیفی همردیف آثار ترجمه شده شوند. این
جستار تلاش می کند نشان بدهد چگونه ادبیات ترجمه شده، که گنجینة ثانویه محسوب
می شود، کم کم از جایگاه اقماری و حاشیه ای حرکت و راه خود را به سوی جایگاه هسته ای و
مرکزی نظامگان ادبی مقصد باز می کند. در شرایطی، جامعة بحران زدة عصر مشروطه، که نیاز
می بیند برای پاسخ به خواسته های جدید جامعه برخی گونه های ادبی جدید را بپذیرد، با روی
باز از ادبیات ترجمه شده استقبال می کند و کتابی مانند سرگذشت حاجی بابای اصفهان ی وقتی
به قلم میرزاحبیب ترجمه می شود، مورد اقبال جامعه قرار م ی گیرد و طبق آنچه در نظریة
نظامگان آمده است از جایگاه اقماری آثار ترجم هشده حرکت می کند و در گنجینة نظام ادبی
فارسی، همتراز آثار معتبر ادبی، جایگاه والایی م ییابد.
خلاصه ماشینی:
بحث بر سر این است کـه آثـار ترجمـه شـده ، و بـه ویـژه ادبیات داستانی ترجمه شده ، که از رهگذر تأسیس دارالترجمه ، به ویژه در عصر ناصـری ، شـکل نظام مند به خود می گیرد، با خود الگوها، هنجارها، و اسلوب هـای نگارشـی تـازه ای بـه همـراه می آورد که تا پیش از آن در نظامگان ادبی فارسی مسبوق به سابقه نبود.
در شرایطی ، جامعه بحران زده عصر مشروطه ، کـه نیـاز می بیند برای پاسخ به خواسته های جدید جامعه برخی گونه های ادبی جدید را بپذیرد، بـا روی باز از ادبیات ترجمه شده استقبال می کند و کتابی مانند سرگذشت حاجی بابای اصـفهانی وقتـی به قلم میرزاحبیب ترجمه می شود، مورد اقبال جامعـه قـرار مـی گیـرد و طبـق آنچـه در نظریـه نظامگان آمده است از جایگاه اقماری آثار ترجمه شده حرکت می کند و در گنجینـه نظـام ادبـی فارسی ، همتراز آثار معتبر ادبی ، جایگاه والایی می یابد.
بـه این ترتیب ، بحث مقاله حاضر این است که ادبیات ترجمه شده چـه نقشـی در نظامگـان ادبی فارسی دارد و چگونه می توان این نقش را در پرتو نظریه نظامگان تبیین کرد؟ پیشینه مرتبط با بحث سیر تکوین ترجمه و تأثیر آن بر ادبیات ایران پیش و پس از اسـلام تـا عصـر مغـول ، و پس از آن تا عصر قاجار و دوران امروزین ، در منابع مختلف بررسی شده اسـت (بـرای نمونه ، نک .
با این حال ، تاکنون نقش ادبیات ترجمه شده در نظامگان ادبی فارسی بـا توجـه به ترجمه میرزا حبیب اصفهانی از کتاب سرگذشـت حـاجی بابـای اصـفهانی از منظـر نظریه نظامگان پیشنهادی اون - زهر بررسی نشده است .