چکیده:
طرح مسئله: دلایل تغییر رویکرد محافظهکارانة سیاست خارجی عربستان به رویکرد تهاجمی پس از تحولات بهار عربی در یمن چیست؟
هدف: هدف این پژوهش، بررسی و تحلیل علل تهاجم نظامی عربستان به یمن از دو بعد ژئوپلیتیک و ایدئولوژیک و تأثیر آن بر سیاست موازنهسازی عربستان دربرابر ایران است.
روش پژوهش: روش پژوهش حاضر، توصیفیتحلیلی و شیوة گردآوری اطلاعات، کتابخانهای است و از کتب، مجلههای علمیپژوهشی و پایگاههای مختلف اینترنتی استفاده شده است. چهارچوب نظری این مقاله نیز برگرفته از نظریة موازنة قواست که با تأکید این نظریه بر برابری (نسبی) قدرت میان دو بلوک رقیب، بستر نظری مناسبی برای بررسی تغییر رویکرد محافظهکارانة سیاست خارجی عربستان به رویکرد تهاجمی پس از تحولات بهار عربی در یمن فراهم میشود.
نتایج: یافتههای این مقاله حاکی است تسلط و حاکمیت کامل انصارالله بر یمن با به خطر انداختن امنیت عربستان (تحریک شیعیان جنوب و شرق و همچنین تهدید ترانزیت نفت از تنگة استراتژیک بابالمندب)، موازنة قدرت را به سود ایران تغییر و حوزة نفوذ آن را در منطقة خاورمیانه گسترش میدهد. عربستان سعودی پس از تحولات بیداری اسلامی با تغییر رویکرد سیاست خارجی محافظهکارانة خود به سیاست خارجی تهاجمی درقبال کشور یمن، درصدد بسط نفوذ و افزایش امنیت خود از یک سو و مهار گسترش نفوذ ایران در منطقه با هدف تضعیف محور مقاومت و با راهبرد موازنهسازی از سوی دیگر بوده است.
Problem Definition: What are the reasons for Saudi Arabia's conservative foreign policy shift to an aggressive approach after the Arab spring in Yemen? Purpose: Investigating and analyzing the causes of the Saudi military invasion of Yemen from two geopolitical and ideological aspects and its impact on Saudi Arabia's balancing policy with Iran. Methodology: The study was conducted using the descriptive-analytic method. Data collection method was library one using scientific and research papers and online sites. The theoretical framework of this paper was derived from the theory of balance of power, which emphasizes the (relative) equality of power between the two rival blocs, providing a useful theoretical framework for examining the shift in the conservative approach of Saudi foreign policy to the aggressive approach following the Arab spring developments in Yemen. Result: The findings of this article suggest that Ansarullah's full control over Yemen could change the balance of power for Iran's benefit by endangering Saudi security (provoking Shiites in the south and east as well as threatening oil transit through the strategic Bab al-Mandab Strait) and expand its sphere of influence in the Middle East. Saudi Arabia has changed its conservative foreign policy approach to an aggressive foreign policy towards Yemen after changes in Islamic awakening for expanding its influence and maximizing its security on the one hand and to curb the expansion of Iranian influence in the region with the aim of weakening the axis of resistance and balancing strategy on the other.
خلاصه ماشینی:
نتايج : يافته هاي اين مقاله حاکي است تسلط و حاکميت کامل انصارالله بر يمن با به خطر انداختن امنيت عربستان (تحريک شيعيان جنوب و شرق و همچنين تهديد ترانزيت نفت از تنگۀ استراتژيک باب المندب )، موازنۀ قدرت را به سود ايران تغيير و حوزة نفوذ آن را در منطقۀ خاورميانه گسترش ميدهد.
عربستان سعودي پس از تحولات بيداري اسلامي با تغيير رويکرد سياست خارجي محافظه کارانۀ خود به سياست خارجي تهاجمي درقبال کشور يمن ، درصدد بسط نفوذ و افزايش امنيت خود از يک سو و مهار گسترش نفوذ ايران در منطقه با هدف تضعيف محور مقاومت و با راهبرد موازنه سازي از سوي ديگر بوده است .
به باور عربستان ، ايران در پي بهره گيري از تحولات يمن براي تحت فشار قراردادن آن کشـور، گسـترش تشـيع سياسي در مرزهاي جنوبي عربستان و سپس نفوذدادن اين مسئله به داخل آن کشور است ؛ به اين ترتيب وقايع يمن که همچون تحولات عراق ، لبنان ، سوريه و بحرين ويژگي هاي هويتي و ايدئولوژيک بـراي ايـران و عربسـتان دارد، نشان مي دهد اين کشور همچنان به مثابۀ يکي از حوزه هاي توجه و رقابت تهران و رياض باقي خواهد ماند.
درزمينـۀ ارزيابي اين برداشت ، يافته هاي اين مقاله مبين آن است که عربستان سعودي پـس از تحـولات بيـداري اسـلامي در خاورميانه و شمال آفريقا با تغيير سياست خارجي محافظه کارانۀ خود به سياست خـارجي تهـاجمي درقبـال کشـور يمن ، درصدد مهار گسترش نفوذ ايران در منطقه و تضعيف محور مقاومت بـا رويکـرد موازنـه سـازي بـوده اسـت .