چکیده:
ندا علاوه بر نقش نحوی در دستور زبان، مبحثی مهم در علم معانی است. علم معانی با سنجش کلام، میزان اثرگذاری آن را بر مخاطبان تعیین میکند. بنابراین، در این علم، به اغراض کاربرد ندا و جایگاه آن در بلاغت متن پرداخته میشود. از آنجا که علم معانی در بسیاری از مباحث، با شاخههای مختلف زبانشناسی، بهویژه صورتگرایی و نقشگرایی، قابل انطباق است، از ابزارهای این علوم نیز در تحلیلهای این نوشتار استفاده شده است. در این مقاله به روش تحلیلی– توصیفی، مبحث جملات ندایی (خطابی) در آثار اخوان ثالث، شاعر برجسته و صاحبسبک معاصر و نقش عناصر و جنبههای مختلف آن، ازجمله تأخیر ندا، حذف ندا، تکرار در ندا، تلفیق جملات ندایی و انگیزشی و منادای نکره بررسی شد و تأثیرات مهم این عناصر بر بلاغت بسیاری از ابیات چهار مجموعة شعر او، زمستان، آخر شاهنامه، از این اوستا و سواحلی و خوزیات، مورد توجه قرار گرفت. نتایج این بررسی نشان میدهد که اخوان ثالث با شناخت کامل از جنبههای زیباییشناسی ادبیات فارسی و تسلط بر زبان، از همة امکانات آن، ازجمله عنصر ندا برای ابلاغ مفاهیم مورد نظر خود به طور کامل استفاده کرده و گاه ساختهای کمنظیری از نظر بلاغت آفریده است.
In addition to its syntactic role in grammar, interjection is an important topic in semantic science. The science of meanings determines the extent to which it is influenced by the audience by measuring the word; hence, it examines the implications of the use of Interjection and its place in the rhetoric of the text. Because semantic science can be adapted to various disciplines of linguistics, in particular, formalism and functionalism, in many respects, the tools of these sciences have also been used in the analysis of this paper. In the present paper, the analytical – descriptive, the issue of exclamations (addressing sentences) together with component roles and different aspects thereof such as addressee delay, omitting interjections, repetition in interjection, combining interrogative and addressing sentences were studied in the works of Mehdi Akhavan Sales (Prominent contemporary poet). Also, the impacts of such components on the rhetorical aspects of the verses in four poetry collections of his (namely: Zemestan (winter), the end of Shahnameh, from this Avesta, Swahili and Khoziat) were taken into account. The results show that Akhavan with full knowledge of the aesthetic aspects of Persian literature andlanguage proficiency of all its features-and considering the subject of an element called - used to deliver the desired concept In changing the position of interjection in his poems, he cares about two axes: the subject and the content of the structure that was originally laid out, as well as the emotional and emotional load on it. By examining the structureshighlighted in the poetry of the Akhavan as well as examining the emotions on them, one can receive the intensity of his interest or hatred towards the subject.
خلاصه ماشینی:
در اين مقاله به روش تحليلي– توصيفي، مبحث جملات ندايي (خطابي) در آثار اخوان ثالث ، شاعر برجسته و صاحب سبک معاصر و نقش عناصر و جنبه هاي مختلف آن ، ازجمله تأخير ندا، حذف ندا، تکرار در ندا، تلفيق جملات ندايي و انگيزشي و مناداي نکره بررسي شد و تأثيرات مهم اين عناصر بر بلاغت بسياري از ابيات چهار مجموعۀ شعر او، زمستان ، آخر شاهنامه ، از اين اوستا و سواحلي و خوزيات ، مورد توجه قرار گرفت .
نتايج اين بررسي نشان ميدهد که اخوان ثالث با شناخت کامل از جنبه هاي زيباييشناسي ادبيات فارسي و تسلط بر زبان ، از همۀ امکانات آن ، ازجمله عنصر ندا براي ابلاغ مفاهيم مورد نظر خود به طور کامل استفاده کرده و گاه ساخت هاي کم نظيري از نظر بلاغت آفريده است .
بنابراين با استفاده از ابزارهاي علم معاني، زيباييشناسي صورت گرا و نحو نقش گرا، شواهد شعري تحليل شد تا نشان داده شود اخوان ثالث چگونه در بافت زباني و موقعيتي، از ساختار جمله هاي ندايي براي القاي پيام و معاني مورد نظر خود استفاده کرده است .
به اين منظور، همۀ اشعار چهار مجموعۀ شعر او (زمستان ، آخر شاهنامه ، از اين اوستا، سواحلي و خوزيات ) بررسي شد و مبحث جملات ندايي (خطابي) و نقش عناصر و جنبه هاي مختلف آن ، از جمله تأخير ندا، حذف ندا، تکرار در ندا، تلفيق جملات ندايي و انگيزشي، مناداي نکره و تأثيرات مهم اين عناصر بر بلاغت بسياري از ابيات اين چهار مجموعه ؛ مورد توجه قرار گرفت .