چکیده:
علم معانی از جمله علومی است که کاربرد هنرمندانه آن در متون نظم جایگاه والایی دارد، هر شاعر یا نویسندهای بر حسب فراخور مورد نیاز خویش از آن برای زیبا سازی و جذب مخاطبان بهره برده است. شفیعی از جمله شاعرانی است که علم معانی را به خوبی و با انسجام کامل در غزلیاتش به کار برده و اغراض ثانویهی هر بخش را به خوبی و با دقت در اشعارش گنجانده است. وی جملات خبری و انشایی را با رعایت موازین دستوری با دقت و بهرهگیری از علم معانی در بطن غزلیاتش جای داده است و معانی ثانویای را که مد نظر داشته به خوبی قابل فهم نموده است، استفاده از حصر و قصر در کنار وصل و فصل با زیر مجموعههای هر کدام، زیبایی غزلیاتش را دو چندان نموده است که در این پژوهش نگارنده با استفاده از روش تحلیلی – توصیفی به استخراج شواهد مثال از باب علم معانی در غزلهای شاعر مذکور نموده و ضمن توضیحی مختصر در هر باب، آن را برای مخاطبان توضیح و تبیین نمودهایم.
Rhetoric is one of the fields in which its artistic use has a prominent stand in the verse contexts. Each poet or writer has used it to beautify his work and attract the audience based on their needs. Shafiee is one of the poets who used the science of rhetoric thoroughly with complete coherence in his sonnets, and included the secondary intentions of each section well and carefully in his poems. He has put indicative and originative sentences by regarding to grammatical rules carefully and using knowledge of rhetoric in the interior of his sonnets. And he has made intelligible of what has considered as a secondary meaning. The use of Siege and palace beside the connection and season with sub-collections of each one has doubled the beauty of his sonnets. In this research, the author has used an analytical-descriptive method to extract exemplary evidence about the knowledge of rhetorical in the poet’s sonnets. The following attempt is made to introduce it in brief.
خلاصه ماشینی:
وي جملات خبري و انشايي را با رعايت موازين دستوري با دقت و بهره گيري از علم معاني در بطن غزلياتش جاي داده است و معاني ثانوياي را که مد نظر داشته به خوبي قابل فهم نموده است ، استفاده از حصر و قصر در کنار وصل و فصل با زير مجموعه هاي هر کدام ، زيبايي غزلياتش را دو چندان نموده است که در اين پژوهش نگارنده با استفاده از روش تحليلي – توصيفي به استخراج شواهد مثال از باب علم معاني در غزلهاي شاعر مذکور نموده و ضمن توضيحي مختصر در هر باب ، آن را براي مخاطبان توضيح و تبيين نموده ايم .
شفيعي نيز از اين علم معاني در غزلياتش استفاده کرده است ، نمونه زير گواه اين مطلب است : وه چه بيگانه گذشتي، نه کلامي، نه سلامي نه نگاهي، به نويدي، نه اميدي به پيامي (شفيعي، ١٣٨٨: ٦٦) همانطور که مشاهده ميکنيم در اين بيت شاعر در مصرع اول از ذکر کردن فعل خودداري کرده و اين عدم بيان فعل به دليل حذف نيست بلکه سياق سخن به گونه اي است که بدونه حذف فعل منظور خود را به مخاطبان ميرساند.
همچنين در بيت زير نيز چنين موردي مشاهده ميشود: گرچه افروختم و سوختم و دود شدم شکوه از دست تو هرگز به زبانم نرسيد (شفيعي، ١٣٨٨: ٨٥) در اينجا هم شاعر در مصرع اول از سه جمله استفاده کرده و معاني بسياري را فقط با ذکر سه فعل بيان کرده و باز هم حذفي صورت نگرفته است .