چکیده:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان شناختی رفتاری بر نگرشهای ناکارآمد و باورهای غیر منطقی زنان نابارور انجام شد. روش پژوهش نیمهآزمایشی همراه با طرح پیشآزمون- پسآزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زنان مراجعه کننده به یکی از مراکز باروری و ناباروی منطقه 3 شهر تهران در شش ماهه اول سال 1397 بودند. 30 نفر از زنان ناباروری که در آزمونهای نگرشهای ناکارآمد و افکار غیر منطقی نمره بالاتر از میانگین کسب کردند، به عنوان نمونه پژوهش انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15نفر) و کنترل (15نفر) گمارده شدند. درمان شناختی رفتاری بر روی افراد گروه آزمایش به مدت 9جلسه 90 دقیقهای (در هر هفته دو جلسه) به صورت انفرادی اجرا شد؛ گروه کنترل به مدت دو ماه در لیست انتظار قرار گرفت. به منظور جمعآوری اطلاعات از پرسشنامه نگرشهای ناکارآمد ویسمن و بک و پرسشنامه عقاید غیرمنطقی جونز در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون، استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل دادههای پژوهش از تحلیل کوواریانس چندمتغیره استفاده شد. یافتههای حاصل از تحلیل دادههای پژوهش نشان داد که با کنترل اثر پیشآزمون، بین میانگین نمرات پسآزمون متغیرهای نگرشهای ناکارآمد و باورهای غیرمنطقی تفاوت معنیداری وجود دارد. با استناد به یافتههای پژوهش، پیشنهاد میشود که این نوع درمان به عنوان درمان روانشناختی در جهت توانمندسازی روانشناختی و کاهش نگرشهای ناکارآمد و اصلاح افکارغیرمنطقی زنان نابارور در کلینیکها و مراکز درمانی ناباروری مورد توجه قرار گیرد.
The purpose of this study was to investigate the effectiveness of cognitive-behavioral therapy on dysfunctional attitudes and irrational beliefs in infertile women. The research method was semi-experimental with pretest-posttest design and control group. The statistical population of the study consisted of all women referred to the fertility and Infertility Center of District 3 of Tehran during the first six months of 2018. 30 infertile women who scored higher than average in dysfunctional attitudes and irrational beliefs tests, were selected as a sample group and randomly assigned to two experimental groups (15cases) and control (15 cases). Cognitive-behavioral therapy was performed on individuals in the experimental group for nine sessions of 90 minutes (per biennial weekly) individually; the control group was placed on the waiting list for two months. Weisman and Beck’s ineffective attitudes questionnaire and wrong ideas questionnaire of Jones were used to collect information in two stages of pre-test and post-test. Multivariate covariance analysis was used to analyze the research data. The results showed that with the control of the effect of pre-test, there is a significant difference between the mean post-test scores of dysfunctional attitudes and irrational beliefs. Based on the findings of this study, it is suggested that this type of treatment use as a psychological therapy for psychological empowerment and reduction of dysfunctional attitudes and correction of irrational beliefs in infertile women in and infertility treatment centers and clinics.
خلاصه ماشینی:
اثربخشي درمان شناختي- رفتاري بر نگرش هاي ناکارآمد و باورهاي غير منطقي زنان نابارور The Effectiveness of Cognitive-Behavioral Therapy on Dysfunctional Attitudes and Irrational Beliefs in Infertile Women (نويسنده مسئول ) مرجانه ديهيمي کارشناس ارشد مامايي، دانشگاه علوم پزشکي شهيد بهشتي، تهران ، ايران دکتر نورالسادات کريمان دکتراي تخصصي بهداشت باروري، عضو هيئت علمي دانشکده مامايي و پرستاري دانشگاه علوم پزشکي شهيد بهشتي، تهران ، ايران زهرا آزادفر دانشجوي دکتري روانشناسي، دانشگاه الزهرا، تهران ، ايران چکيده پژوهش حاضر با هدف بررسي اثربخشي درمان شناختي رفتاري بر نگرش - هاي ناکارآمد و باورهاي غير منطقي زنان نابارور انجام شد.
اين درمان اطلاعات گسترده و تجارب جديدي از وقايع گذشته و حال در اختيار فرد قرار ميدهد، بنابراين فرد گزينه هاي بيشتري براي تغيير خلق و کاهش افکار غيرمنطقي دارد (ماهوني و همکاران ٣، ٢٠١٦) مطالعات انجام شده در اين زمينه نشان داده اند که درماني شناختي - رفتاري بر تنظيم هيجان و بهبود عزت نفس (رجبي و عليمرادي، ١٣٩٧؛ اسفندياري و دارابي، ١٣٩٥)؛ وضوح خودپنداره (نيلي احمدآبادي، آرين و سعيدپور، ١٣٩٤)؛ کاهش افسردگي ، ناکارآمدي و ارتقاء کيفيت زندگي (آليسون و همکاران ٤، ٢٠١٩؛ رجبي، شمعوني اهوازي و امان الهي، ١٣٩٧؛ عزيزي و همکاران ، ١٣٩٦)؛ افزايش باورهاي فراشناختي و کاهش نشخوار فکري و عدم تحمل بلاتکليفي (شوشتري و همکاران ، ١٣٩٥؛ ماهوني و همکاران ، ٢٠١٦؛ مهدي، احتشام زاده ، نادري، صعادي و پاشا، ١٣٩٤؛ سوگرمن ، نيچ و کارول ٥، ٢٠١٠)؛ افزايش انعطاف پذيري و بهبود خلق (ماهوني و همکاران ٦، ٢٠١٧؛ فاضلي، احتشام زاده و هاشمي شيخ شباني، ١٣٩٣) و افزايش رضايت زناشويي (بختياري، شيدايي، بحرينيان و نوري، ١٣٩٤)، در بين گروه هاي مختلف تأثير دارد.