چکیده:
در این نوشتار، پس از بیان مقدمهای در باب چیستی اصطلاحشناسی و مراد ما از آن در اینجا، حدود پنجاه لفظ و اصطلاح مربوط به مفهوم فلسفی «علم» یا نزدیک به معنای آن، از طریق استقرا برشمرده میشود و از میان آنها، واژگان «شعور»، «ادراک»، «معرفت»، «علم»، «عقل» و «تعقل» با بحثهای علمشناسی فلسفی متناسب تشخیص داده شده، جهت بررسی برگزیده میشوند. در مرحلۀ بعد به بیان معناشناسی لغوی این الفاظ پرداخته میشود؛ سپس مفهوم فلسفی این اصطلاحات و تفاوت آنها با یکدیگر، با استناد به آثار فیلسوفان بیان میگردد و در مرحلۀ بعد به کاربردشناسی این اصطلاحات، در آثار فلاسفه پرداخته میشود و در نهایت، بهترین و مناسبترین واژگان برای ابعاد مختلف علمشناسی فلسفی، نظیر بعد معرفتشناختی و هستیشناختی علم پیشنهاد میگردد.
خلاصه ماشینی:
اصطلاحشناسی، معناشناسی، مفهومشناسی، کاربردشناسی، علم، ادراک، معرفت، شعور، عقل، تعقل مقدمه اصطلاحشناسی به معنای بازشناختن الفاظ گوناگون به کار برده شده در یک دانش یا حیطۀ علمی یا یک مفهوم یا موضوع خاص، و معانی اراده شده از آنها در السنه و اندیشه و تلقی اهل عرف آن اصطلاحات، و مشخص نمودن کاربردها و مرزهای مفهومی و دلالی آنها، و همچنین درک ربط و نسبت میان این اصطلاحات و مفاهیم مختلف، و توجه یافتن به تداخلها یا روابط و ارتباطات میان آنهاست.
ویژگی خاصی که کلمه ادراک با توجه به ریشه لغوی آن دارد، این است که در آن، مفهوم صدق و مطابقت با واقع و انکشاف، به طور صریح مستتر نیست و بنابراین ادراک میتواند مطابق با واقع باشد یا نباشد؛ برخلاف معرفت یا علم که در آنها از حیث معنای ریشه لغویشان، استلزام نوعی شناخت واقعی و صادق و آگاهیدهنده نسبت به حقایق وجود دارد.
بههرروی، «علم» از آن روی که شایعترین و اصلیترین اصطلاح بهکاررفته در این موضوع است، در جای جای مباحث فلسفی علم در زبان و بیان فلاسفه، در اصطلاحات و اعتبارات و اطلاقات و کاربردهای مختلف و متفاوت به کار رفته است؛ بهگونهایکه آیتالله مصباح برای این کلمه علاوه بر معنای لغوی، یازده معنا یا کاربرد در فلسفه ذکر کردهاند: 1.
هرچند کلمه ادراک این مزیت را دارد که به لحاظ لغوی، برای دلالت بر مفهوم علم به نحو لابشرط از داشتن شأنیت صدق یا کذب، مناسبتر است؛ به نوعی که آن را درباره ادراک درد نیز به کار میبرند که در معنای عام خود نوعی آگاهی است.