چکیده:
از آنجایی که بیان تجارب عرفانی در قالب زبان محدود و ناکارآمد مادّی، کاری بسیار دشوار و چالشبرانگیز است، عرفا برای تبیین و تفهیم اندیشهها و تجربههای عرفانی خویش و اقناع مخاطبان، از ظرفیتهای هنری زبان، چون تمثیل بسیار بهره بردهاند. عینالقضات همدانی، از جمله عرفایی است که این شگرد زبانی در آثارش جایگاهی ویژه یافته است؛ امّا نکتة شایان توجه آن است که گاه دست به بیان خاصی از تمثیل میزند که علاوه بر سطح ظاهری کلام، در سطح معنوی هم با ساختاری متناقضنما و پارادوکسی روبهرو هستیم. این شکل از بیان تمثیلی را که بویی از ساختارهای شطحی در زبان به همراه دارد، میتوان تمثیلهای شطحی نامید. در این مختصر، سعی شده است این رویکرد و کاربرد تمثیل در آثار عینالقضات همدانی با شیوة توصیفی – تحلیلی مورد بررسی قرار گیرد و بر اساس خوشههای تصویری و موتیفهای برآمده از جهانبینی خاص عارف، طبقهبندی شود. از آنجایی که بسامد تمثیل در نامهها و تمهیدات، بیش از سایر آثار عینالقضات همدانی است، در این پژوهش، این دو اثر مبنای کار قرار گرفته است.
Since the expression of mystical experiences in the form of a limited and inefficient material language is a very difficult and challenging task, the mystics have used the artistic capacities of the language as a parable to explain and understand their mystical thoughts and experiences and to persuade the audience. Ein al-Qodat Hamedani is one of the mystics who has found this linguistic sense in his works. But it is worth noting that sometimes the judge makes a certain statement of the allegory that, in addition to the apparent level of the word, we are faced with a paradoxical and contradictory structure at the spiritual level. This form of allegorical expression, which brings to mind the structures of Pseudo-disbelief in the language, can be called "Shathi allegories". In this brief, it is intended that this approach and application of allegory in the works of Ein-al-Qozat Hamedani be examined and based on the cluster of images and motifs derived from the particular mystic worldview. Since the frequency of the allegory in the letters and arrangements is more than other works of Ein al-Khedat Hamedani, the two works have been constructed in this study.
خلاصه ماشینی:
تمثيل هاي شطحي در آثار عين القضات همداني (با تأکيد بر نامه ها و تمهيدات ) احمد امين /علي محمدي آسيابادي / سيده کوثر روهبان چکيده از آنجايي که بيان تجارب عرفاني در قالب زبان محدود و ناکارآمد مادي، کاري بسيار دشوار و چالش برانگيز است ، عرفا براي تبيين و تفهيم انديشه ها و تجربه هاي عرفاني خويش و اقناع مخاطبان ، از ظرفيت هاي هنري زبان ، چون تمثيل بسيار بهره برده اند.
به بياني ديگر، تجربه هاي عرفاني که در حالت مستي و بيخودي و به دور از هوشياري حاصل ميشود، زماني که در تنگناي ظرف زبان به سخن ميآيد، ناسازگار با منطق است و به قول بقي شيرازي در شرح شطحيات ، «جهان علم را برهم ميزند و پاي از جادة رسوم بيرون مينهد» (بقلي شيرازي، ١٣٧٤: ٤٥)؛ اما در باطن ، حامل رموزي است که محتواي عميق آن براي هرکس قابل درک و فهم نيست ؛ بنابراين ، نياز به شرح و تأويل دارد و همين تأويل پذيري شطح است که اگرچه در ظاهر متناقض و حتي گستاخانه و فضيحت بار است ، در باطن ، جنبۀ حقيقت پيدا ميکند و با حق منطبق ميگردد.
از آنجايي که «در عبارات شطحي، با حد اعلاي تناقض نمايي مواجه هستيم و اتحاد تناقض ها در دو سطح زبان و مفهوم در زبان عرفاني مشاهده ميشود» (زمردي، ١٣٩٦: ١٧٢)، به بيان شواهدي ميپردازيم که مرکزيت معرفتي شطحي با مدد تصويري مرکزي که خود برخاسته از نگاه ويژة عارف به تناظر انسان ، به عنوان عالم صغير در ارتباط با هستي، به عنوان عالم کبير دارد، سبب ظهور تمثيل هايي شطح گون شده است .