خلاصه ماشینی:
"کنت نووکرک37مباشر سلطنتی هنرهای زیبا در مورد آثار این هنرمندان اظهار داشت که:«این است نقاشی دموکراتها،کسانی که زیر شلواری خودشان را نمیتوانند عوض کنند و میخواهند خود را در رأس امور تمام مردم دنیا قرار دهند،این هنر تنفرم را برمیانگیزد و به تهوع وا میداردم.
حکایات ظریف مورگر دربارهء زندگی کولیوار،تنها یک بعد زندگی هنرمندان را در پاریس بیان میدارد،هرچند ویسلر38جوان که تقریبا به طور همزمان با پیسارو به این شهر وارد شده بود، صمیمانه کوشش نمود تا به نحوی زندگی نماید که متضمن طرز تفکر نویسنده موردنظرش باشد،اما شاگردان باصطلاح جدی میدانستند که راه موفقیت نه از طریق اتاقهای شاعرانه زیر شیروانی؛بلکه از طریق کارگاههای سخت مدرسه هنرهای زیبا میباشد.
خود انگر نیز از وضع موجود به تنگ آمده،بصراحت تصدیق مینمود که«نمایشگاه رسمی احساس زیبایی و عظمت را خاموش و فاسد میسازد،زیرا انگیزههای انتفاعی موجب شرکت هنرمندان در نمایشگاه است، شوق آنان از این است که به هر قیمتی شده مورد توجه قرار گیرند و از برکت موضوعی غریب که بتواند مؤثر افتد،به فروشی پرسود نایل آیند.
چگونه ممکن است جوان تیرهبختی که توسط استادانش تحقیر گردیده،از طریق دوستانش مسخره شده،از جانب والدینش مورد تهدید قرار گرفته،و به اندازه کافی نیرو به قدر کافی اطمینان و به میزان لازم جرأت داشته باشد که خود را از یوغ-آنچه عموما به عنوان«آموزش (به تصویر صفحه مراجعه شود) کلاسیک»مطرح میگردد-رها ساخته،آزاد گام بردارد؟» در حقیقت تعداد معدودی دارای چنین جسارتی بودند."