خلاصه ماشینی:
"نتیجه متناقض این راهبرد آن بود که اقتصاد را به گونهای فزاینده به درآمد حاصل از صادرات نفت وابسته کرد تا دولت بتواند واردات کالاهای واسطهای و سرمایهای مورد نیاز بخش صنعت بسیار حمایت شده را تامین مالی کند.
نتایج مهم و روزافزون آموزش در محیط کار که محصول بکارگیری تخصص در صادرات کالاهای صنعتی بود،به این معناست آن بود که امکان افزایش دستمزدها در کره با سرعتی بیش از مورد مشابه در ایران و ترکیه-به موازات میزانهای سریع رشد بهرهوری نیروی کار و افزایش مهارتهای فنشناختی در اقتصاد-وجود داشت، بدون آنکه اثر منفی بر سودآوری و رقابتپذیری صنایع کره داشته باشد.
در ترکیه،سهم دستمزدها از میانگین حدود 27 درصد در دوره 75-1967 به حدود 18 درصد در اواخر دهه 1980 کاهش یافت که دلیل آن،تا حدودی،رشد نسبی بهرهوری نیروی کار و تا حدودی نیز وارد (به تصویر صفحه مراجعه شود) آمدن فشار بر دستمزدهای واقعی بود.
همانگونه که در نمودار(5)و جدول(3) مشاهده میشود،نسبت هزینههای نهادههای واسطهای به میزان دستمزدها در بخش تولید صنعتی ایران از حدود هفت در دوره پیش از انقلاب به اندکی بالاتر از دو دهه 1980 کاهش یافت.
مصرف بخش خصوصی و سرمایهگذاری ثابت ناخالص نیز به صورت واقعی به ترتیب به میزان 7/8 درصد و 14 درصد در سال افزایش یافت که بیانگر رشد تقاضای کلی بود(برای اطلاعا از تمام دادههای کلان اقتصادی-به جز مواردی که به صورتهای دیگر ذکر شدهاند-به شاخصهای مندرج در جدول (4)مراجعه کنید).
(22)-کاهش ارزش بر بودجه به شیوههای دیگری نیز اثر گذاشت:درآمد دولت را از عوارض واردات بالا برد و میزان یارانهها برای کالاهای اساسی مصرفی که در مورد آنها نرخ رسمی به اجرا درمیآمد افزایش داد."